LLF: بیایید با ایمان حرکت کنیم


توسط هلن کینگ

بنابراین ما اینجا هستیم. شش سال بعد از اینکه از او خواسته شد تا بخشی از “گروه تاریخ” زندگی در عشق و ایمان باشد. هشت سال پس از شرکت داوطلبانه در روند گفتگوی مشترک اسقف نشین ما؛ بیش از 20 سال پس از آن که مجلس اسقف ها گروهی را برای تأمل در مورد تمایلات جنسی انسان تشکیل داد (گزارش لایه برداری). بیش از 30 سال پس از مسکوت ماندن گزارش آزبورن، و از زمانی که خانه اسقف ها کتاب «مشکلات جنسیت انسانی» را منتشر کرد، از اصطلاح «هوموفیل» استفاده کرد تا از هرگونه تصوری مبنی بر اینکه کسانی که مجذوب افراد همجنس هستند، اگر بروند. فراتر از احساسات؛ و بیش از 40 سال پس از گزارش گلاستر.

به نظر می رسد که ما حداقل هر ده سال یک بار درباره یک موضوع بحث می کنیم. این احساس خستگی در پاسخ های منتشر شده به دوره زندگی عاشقانه و ایمان منعکس شد، جایی که افراد با دیدگاه های مختلف خواستار تصمیم نهایی شدند.

چیزی که LLF را از آنچه قبلاً انجام داده است متمایز می کند، تمرکز فزاینده آن بر فرآیند به جای نتیجه است، و قصد آن برای درگیر کردن همه مردم خدا، نه فقط خانه اسقف ها، از طریق ویدیوها، پادکست ها و دوره ها است. احتمالاً شخصی در مناظره‌های اتحادیه شکایت می‌کند که ارقام رسمی برای افراد منابع کم است، اما این هرگز به عنوان رفراندوم در نظر گرفته نشده است. توجه به این نکته مهم است که کسانی که بازخورد دادند، طیف وسیعی از دیدگاه‌های کلیسای انگلستان را منعکس می‌کنند. در برخی از کلیساها و مذهبی ها، مردم از دیدگاه های مختلف در کلیسا آگاهی بیشتری دارند، برخی دیگر شرکت نمی کنند. برخی از جوامع هنوز احساس می کردند که چیزی برای بحث وجود ندارد. با کمال تعجب، دیگران تمایلی به افشای این موضوعات نداشتند. زندگی با “نپرس، نگو” آسان تر از “حقیقت شما را آزاد می کند” است.

برای افراد LGBTQI+، این بحث در مورد آنهاست، در اساسی ترین سطح هویت آنها به عنوان افرادی که توسط خدای مهربان خلق شده اند. در مورد اینکه آیا آنها واقعاً ارزش دارند و با سایر مسیحیان برابر در نظر گرفته می شوند. در مورد امنیت و رفاه آنها. این چیزی است که باید بپوشد.

این بحث همچنین بر بسیاری از حوزه‌های آنچه ما فکر می‌کنیم کلیسای انگلستان است، تأثیر می‌گذارد. از نظر تاریخی، اقتدار انگلیکان بر اساس کتاب مقدس، عقل و سنت است، با بخش‌های مختلف کلیسا که وزن بیشتری به عقل یا سنت می‌دهند. هیچکدام برتر نیستند: هر کدام چک دیگری را ارائه می کنند. در مرحله بعد، مقداری تجربه اضافه شد. در حالی که به روابط عاشقانه و متعهدانه بین افراد همجنس فکر می کنید، چگونه همه اینها را متعادل می کنید؟

نوارهای گفتگوهای مشترک نشان می دهد که بن بست ما بر سر راه های مختلف خواندن کتاب مقدس است، نه اینکه یک گروه کتاب مقدس را “جدی تر” از گروه دیگر بگیرد. در گذشته ما راه‌های بسیار بیشتری برای درگیر شدن با کتاب‌های او وجود داشت که بسیاری از آنها دیگر مرتبط نیستند: خواندن ما از کتاب مقدس بسیار ضعیف به نظر می‌رسد. اما شناسایی این مشکل اساسی ما را بیشتر از این نبرد: اینجا خیلی چیزهای بیشتری در جریان است.

جنبه دیگر جایگاه ما در عشای انگلیکن است. اسقف اعظم کانتربری، که همیشه بین نقش خود در کلیسای انگلستان و در مراسم عشای ربانی درگیر بوده است، در آن اظهارنظرهای بسیار گزارش شده در لمبث، تصدیق کرد که کسانی که به نتایج متفاوتی می رسند بر اساس یک پایه دعا، تفکر و خواندن تکیه می کنند. کتاب مقدس او اکنون نقش خود را در عشای ربانی اولویت داده است و دعاهای جدیدی را که برای استفاده با زوج های همجنس پیشنهاد شده است رد کرده است. با این حال، در تاریخ عشای ربانی، کلیسای انگلستان مناطق بسیاری را پیدا کرده است که ما نیازی به نزدیک شدن به کلیساهای خواهر خود احساس نکرده‌ایم، و به نظر راحت است که کلیساهایی را که از رژیم‌هایی حمایت می‌کنند که مرگ را جرم می‌دانند یا حتی تحمیل می‌کنند، فراموش کنیم. خوب، در مورد همجنس گرایان

بدیهی است که الهیات ازدواج یکی دیگر از زمینه های بحث است. یک بیانیه مطبوعاتی برای اسناد فوریه دیدگاه سنتی ازدواج مقدس را به عنوان “بین یک مرد و یک زن مادام العمر” تکرار کرد. با این حال، حتی مجلس اسقف‌ها افراد متاهل را می‌پذیرد اگر یکی از شرکا همسر قبلی داشته باشد که هنوز زنده است، بنابراین ما به این “دیدگاه سنتی” پایبند نیستیم. به نظر می رسد اسنادی که اخیراً منتشر شده است نشان می دهد که چنین رابطه ای “ازدواج مقدس” را تشکیل نمی دهد، اما آیا این فقط شکافتن موها نیست؟ در مورد موضع پیش فرض برخی از مسیحیان در تاریخ اولیه ما که ازدواج نکردن بهتر از ازدواج است، چطور؟ من شنیده ام که مردم استدلال می کنند که ازدواج همجنس گرایان به نوعی ارزش ازدواج مخالفان را بی ارزش می کند و دیگران می گویند که اجازه دادن به همجنس گرایان و همجنس گرایان برای زندگی در روابط متعهدانه، ارزش کسانی را که احساس می کنند به زندگی مجردی فراخوانده شده اند بی ارزش می کند. چرا؟ آیا برای همه ما جا نیست؟

به نظر می رسد اسنادی که اخیراً منتشر شده است نشان می دهد که چنین رابطه ای “ازدواج مقدس” را تشکیل نمی دهد، اما آیا این فقط شکافتن موها نیست؟ در مورد موضع پیش فرض برخی از مسیحیان در تاریخ اولیه ما که ازدواج نکردن بهتر از ازدواج است، چطور؟ من شنیده ام که مردم استدلال می کنند که ازدواج همجنس گرایان به نوعی ارزش ازدواج مخالفان را بی ارزش می کند و دیگران می گویند که اجازه دادن به همجنس گرایان و همجنس گرایان برای زندگی در روابط متعهدانه، ارزش کسانی را که احساس می کنند به زندگی مجردی فراخوانده شده اند بی ارزش می کند. چرا؟ آیا برای همه ما جا نیست؟

ایمان مسیحی ریشه در وقایع تاریخی دارد. با این حال، GS2289 به خواندن آدم و حوا، “یک مرد و یک زن” به عنوان اولین “ازدواج” ادامه می دهد. پیدایش یک گزارش الهیات قدرتمند از طبیعت انسان است، نه یک گزارش تاریخی. ایمان مسیحی نیز ریشه در تجسم دارد: در خدایی که تصمیم گرفت به «حصار» تبدیل شود. با این حال، همانطور که GS2289 اذعان می کند، ما هنوز در مورد هر چیزی که به بدن مربوط می شود، اضطراب را تجربه می کنیم. اگر زن/مرد تنها ترکیب قابل قبول باشد، رابطه جنسی آلت تناسلی در واژن تنها “سکس” واقعی می شود. نسل‌های اخیر مسیحیان دگرجنس‌گرا خود را متقاعد کرده‌اند که تا زمانی که «تا آخر راه نروند»، «سکس» به حساب نمی‌آید. از سوی دیگر، واضح است که زوج های لزبین و زوج های همجنس گرا آلت تناسلی خود را در واژن خود قرار نمی دهند، پس آیا اصلاً فعالیت جنسی آنها واقعاً رابطه جنسی است؟

کلیسای انگلستان نیز تلاش کرده است تا ثابت کند که مشارکت مدنی شامل رابطه جنسی نیست، بلکه ازدواج شامل رابطه جنسی است و فقط مشارکت مدنی برای روحانیون قابل قبول است. این پیشنهاد، که توسط اتحادیه در حال بررسی است، اجازه می دهد تا هم مشارکت مدنی و هم ازدواج های مدنی در کلیسا رسمی شود. برای برخی، این امر غیرقابل قبول و «گناه نعمت» است.

و دوستی وجود دارد. چیزی در مورد هدیه کلیسا باید در فرآیند LLF مطرح می شد. در عوض، دوستی و بدن مسیح (2022) وارد شد. فصل دوستی (3.12.14) در مسائل جنسی انسان می گوید که “انعطاف پذیرتر از ازدواج است”، اگرچه “دوستی بین زن و شوهر یک عنصر حیاتی در خود ازدواج است”. در اینجا، جنبه کلیدی دوستی این بود که “رابطه جنسی کامل فیزیکی” یا هر چیزی که “به طور طبیعی و طبیعی منجر به چنین آمیزشی شود، جایی در دوستی ندارد.”

دوستی و بدن مسیح ترفندی را انجام داده اند: از آنجا که ما همه دوستان عیسی هستیم، دوستان دیگر دوستان عیسی هستیم، الگویی که حداقل برای من، در اشکال دیگر دوستی منعکس نشده است. اما GS2289 فراتر می رود. این شامل دعاهایی است که «دوستی عهد»، نوعی از بی‌جنسی، «دوستی خاص» را جشن می‌گیرند. آیا چنین تقاضایی برای آن در کلیساهای ما وجود دارد؟ من نمی دانم که آیا این به عنوان نوعی رابطه بدون جنسیت برای لزبین ها و همجنس گرایان تبلیغ می شود؟

مهم نیست که چقدر از گفتگوهای بی پایان در مورد مسائل جنسی خسته شده اند، مطمئن نیستم که محافظه کاران احساس کنند می توانند از برکات حمایت کنند، حتی اگر هرگز اجازه ندهند که چنین خدماتی در ساختمان های کلیساشان برگزار شود، چه رسد به اینکه بر آنها ریاست کنند. برخی هنوز برای جدا کردن آنها از چنین چیزهایی “تمایز ساختاری” می خواهند. اسقف های جداگانه، آموزش جداگانه، احکام جداگانه. پیشنهادی که پیش از مجمع عمومی ارائه شده بود، اصلاح می‌شد، اما این تفاوت تا چه حد می‌تواند پیش از تبدیل شدن به کلیسای مجزا باشد؟

اگر این پیشنهاد تصویب شود، ما همچنان از زوج‌های جنس مخالف که قبلاً آنجا نبوده‌اند، سال‌ها با هم بوده‌اند و آن را به‌عنوان محلی برای ازدواج دوست دارند وارد کلیسا خواهیم شد: اما اگر آنها انتخاب کنند، کلیسا خواهد بود. قادر به تشخیص و استقبال از تعهد زوج همجنس گرا که به طور منظم شرکت می کنند. ترتولیان از پیوند ازدواج به عنوان “دو ایماندار که در یک امید، یک آرزو، یک نظم، یک خدمت مشترک هستند” نوشت، با برکت کلیسا در این ازدواج.

بیایید با برداشتن گام بعدی، محتاطانه، در مسیر حرکت کنیم.

هلن کینگ، عضو غیر روحانی مجمع عمومی (آکسفورد)، استاد افتخاری کلاسیک در دانشگاه آزاد است.

دیدگاهتان را بنویسید