سلاحی وحشیانه در برابر مخالفان


زنان ایران

در ادامه سرکوب هولناکی که ده‌ها سال به طول انجامیده است، رژیم ایران همچنان به استفاده وحشیانه از مجازات اعدام، به‌ویژه علیه زندانیان سیاسی متعهد است. روز دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳، قوه قضائیه رژیم حکم اعدام دو زندانی سیاسی را به نام‌های بهروز احسانی اسلام ۷۰ ساله، پدر دو فرزند و مهدی حسنی، ۴۸ ساله، پدر سه فرزند را اعلام کرد. این جملات از یک الگوی آشنا از اقدامات سرکوبگرانه پیروی می کند که کسانی را که به نظر می رسد مخالف دیکتاتوری تئوکراتیک هستند، هدف قرار می دهد. هر دو در جریان اعتراضات سراسری سال 2022 که با مرگ مهسا امینی معروف به قیام جنبش مهسا آغاز شد، دستگیر شدند. جنایات ادعایی آنها: “عصیان، جنگ با خدا، فساد فی الارض و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران”، گروهی که مدت ها توسط رژیم تحت تعقیب قرار گرفته بود.

رژیم ملا تعهدی تزلزل ناپذیر به استفاده از مجازات اعدام به عنوان یک سلاح سیاسی با هدف سرکوب مخالفان و القای ترس نشان داده است. این استراتژی خشونت توسط دولت ریشه های عمیقی دارد که به روزهای اولیه جمهوری اسلامی بازمی گردد. از معروف ترین نمونه ها می توان به کشتار سال های 1982 و 1988 اشاره کرد که طی آن هزاران زندانی سیاسی بدون محاکمه اعدام شدند. همانطور که اتهامات «محاربه با خدا» و «افساد فی الارض» آشکار می شود، مخالفت از نظر رژیم نه تنها یک جنایت سیاسی، بلکه یک تخلف الهی است. اما تحت عنوان تقوای دینی، رژیمی را پنهان می کند که از مردم خود می ترسد و به دنبال سرکوب هر جنبشی است که قدرتش را تهدید می کند.

موج اعدام ها در حال افزایش است

تنها چند روز پس از صدور حکم اعدام احسانی اسلاملو و حسنی، قوه قضائیه یکی دیگر از زندانیان سیاسی به نام محمدجواد وفایی ثانی را برای سومین بار به اعدام محکوم کرد. وفایی ثانی که در جریان اعتراضات جنبش مهسا نیز دستگیر شد، در زندان مشهد به سر می‌برد، جایی که سرنوشت او اکنون در معرض خطر است.

جنبش مهسا که در سال 2022 پس از کشته شدن مهسا امینی زن جوان کرد در جریان دستگیری پلیس آغاز شد، نقطه عطفی برای رژیم بود. تظاهرات سراسر کشور را در بر گرفت و ایرانیان از همه اقشار به سرکوب سیستمی اعتراض کردند، خواستار آزادی های اساسی و رد حکومت دینی بودند. این اعتراضات با سرکوب وحشیانه، دستگیری های خودسرانه و اعدام های دسته جمعی روبرو شده است، زیرا رژیم در تلاش برای جلوگیری از موج فزاینده مخالفت ها بود. هزاران معترض در جریان این قیام دستگیر شدند که بسیاری از آنها اکنون در زندان های بدنام رژیم به سر می برند و با شکنجه، بدرفتاری و تهدید دائمی به اعدام مواجه هستند.

حاکمان تئوکراتیک جمهوری اسلامی هرگونه چالش با قدرت خود را تهدیدی برای موجودیت می دانند. آنها مدتهاست که بر مجازات اعدام به عنوان ابزاری برای حفظ کنترل تکیه کرده اند و سیستم قضایی آغشته به تفسیر رژیم از قوانین شریعت به ابزاری برای حذف مخالفان سیاسی تبدیل شده است.

حقوق بشر سیاه در ایران

پروفسور جواد رحمان که از ژوئیه 2018 تا ژوئیه 2024 به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران خدمت می کرد، با انتشار گزارشی اهانت آمیز کشتارهای 1982 و 1988 را نسل کشی خواند. این کشتارهای دسته جمعی که طی آن هزاران زندانی سیاسی به دار آویخته یا اعدام شدند، صرفاً بر اساس اعتقادات مذهبی و عقیدتی آنها بود. رژیم به دنبال نابودی مخالفان، به ویژه اعضا و هواداران مجاهدین خلق ایران بود. استفاده از اصطلاح “نسل کشی” با تاکید بر جدی بودن اقدامات رژیم و هدفمند بودن تلاش های آن برای از بین بردن ناراضیان سیاسی قابل توجه است.

گزارش رحمان واکنش شدید رژیم ایران را برانگیخت. ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، رحمان را در شبکه‌های اجتماعی مورد انتقاد قرار داد و او را به خدمت به منافع سازمان مجاهدین خلق ایران متهم کرد که رژیم مدت‌هاست آن را یک سازمان تروریستی می‌خواند. بیانیه کنعانی منعکس کننده تلاش های پیگیر رژیم برای بی اعتبار کردن کسانی است که نقض حقوق بشر این رژیم را افشا می کنند. رژیم به جای پرداختن به افشاگری های وحشتناک در گزارش رحمان، حمله به پیام رسان را انتخاب کرد، تاکتیکی که پیش از این بارها از آن استفاده کرده بود.

علیرغم انکار رژیم، اعداد و ارقام تصویر تیره‌ای را نشان می‌دهند. پس از روی کار آمدن رئیس جمهور جدید مسعود پزشکیان در آگوست 2024، تعداد اعدام ها به طرز نگران کننده ای افزایش یافت. تنها در چند ماه گذشته بیش از 170 نفر که بسیاری از آنها زندانی سیاسی بودند اعدام شده اند. این اعدام ها نه تنها به عنوان یک مجازات، بلکه به عنوان یک هشدار هولناک برای عموم مردم ایران است. به نظر می‌رسد که رژیم که پس از قیام مهسا در سال 2022 در حالت آماده‌باش قرار دارد، در مورد یک قیام جدید بالقوه که می‌تواند حتی گسترده‌تر و مخرب‌تر از گذشته باشد، به شدت پارانوئید است.

چشم‌انداز سیاسی در ایران عمیقاً بی‌ثبات است. جامعه ایران به طور فزاینده ای از ناتوانی رژیم در مقابله با فساد گسترده، سوء مدیریت اقتصادی و فقدان آزادی های سیاسی سرخورده شده است. ریاست‌جمهوری پزشکیان برای کاهش این تنش‌ها کار چندانی انجام نداده است و امتناع او از پرداختن به موضوع زندانیان سیاسی یا افزایش شدید اعدام‌ها در کنفرانس‌های مطبوعاتی‌اش گویای اولویت‌های اوست. رژیم به جای ارائه راه حل یا اصلاحات، به تحکیم قدرت ادامه می دهد و از ترور به عنوان سلاح اصلی خود استفاده می کند.

کشتار دسته جمعی: رژیمی که بر اساس خونریزی ساخته شده است

تاریخ رژیم ایران پر از خونریزی است که نمادین تر از کشتار زندانیان سیاسی در سال 1988 نیست. در پی فتوای رهبر وقت آیت الله خمینی، بیش از 30000 زندانی که 90 درصد آنها از اعضا یا هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند، ظرف چند ماه اعدام شدند. این کشتار جمعی که اکنون بسیاری از سازمان های حقوق بشر آن را جنایت علیه بشریت توصیف می کنند، هرگز به طور رسمی توسط رژیم به رسمیت شناخته نشد و هیچ یک از عاملان آن به دست عدالت سپرده نشدند. در عوض، بسیاری از کسانی که مسئول این کشتار بودند، در دولت فعلی پست های مهمی را به عهده گرفته اند.

کشتار 1988، همراه با اعدام مداوم مخالفان، نشان دهنده اتکای رژیم به ترس و خشونت برای حفظ کنترل است. هر روز تحت این رژیم، جامعه ایران خونریزی می کند، خانواده ها برای از دست دادن عزیزانشان عزادار می شوند، چه در زندان اعدام شوند و چه در خیابان ها در اعتراضات تیراندازی شده باشند. تنها در سال 2023، 864 نفر اعدام شدند و سرکوب اعتراضات توسط رژیم در سال 2019 جان حداقل 1500 نفر را گرفت. در جریان قیام مهسا در سال 2022، 750 نفر دیگر در خیابان ها یا پس از دستگیری کشته شدند.

با وجود سرکوب، جنبش مقاومت ایران در داخل و خارج از کشور همچنان فعال است. مدافعان و فعالان حقوق بشر، که بسیاری از آنها بخشی از سازمان مجاهدین خلق ایران یا گروه های متحد آن هستند، به طور خستگی ناپذیری تلاش کرده اند تا جنایات رژیم را مستندسازی کنند و آنها را به اطلاع جامعه جهانی برسانند. تلاش‌های آنها منجر به صدور 70 قطعنامه سازمان ملل در محکومیت نقض حقوق بشر توسط رژیم ایران شده است، اما این محکومیت‌ها هنوز به اقدامی ملموس علیه رهبری رژیم منجر نشده است.

مبارزه برای عدالت: کمپین “نه به مجازات اعدام”.

در پس زمینه قتل عام در ایران، جنبش علیه مجازات اعدام در حال قوت گرفتن است. مریم رجوی، یکی از رهبران اپوزیسیون ایران، کمپین «عدم مجازات اعدام در ایران» را راه‌اندازی کرد و از حمایت‌های داخلی و خارجی حمایت کرد. کمپین رجوی خواستار پایان دادن به مجازات اعدام است و تاکید می کند که استفاده رژیم ایران از مجازات اعدام نه تنها نقض حقوق بشر است، بلکه ابزاری برای سرکوب سیاسی است.

رجوی استدلال می کند که دولت های خارجی باید روابط خود با ایران را مشروط به پایان دادن به مجازات اعدام کنند. او معتقد است که فشارهای بین المللی به ویژه در قالب تحریم و انزوای دیپلماتیک می تواند نقش تعیین کننده ای در وادار کردن رژیم به تغییر سیاست های خود داشته باشد. کمپین رجوی در حال حاضر حمایت قابل توجهی را در میان مهاجران ایرانی و همچنین سازمان های حقوق بشر و برخی از دولت های غربی به دست آورده است.

در داخل ایران، زندانیان 21 زندان برای اعتراض به مجازات اعدام با اعتصاب غذای هر سه‌شنبه، متحد شده‌اند. این اقدامات تجاوزکارانه یادآوری قوی از استقامت زندانیان سیاسی ایران است که بسیاری از آنها به ناحق به دلیل اعتقادات یا وابستگی های خود به اعدام محکوم شده اند. برای آنها مجازات اعدام فقط یک حکم نیست، بلکه نمادی از عزم رژیم برای سرکوب هر نوع مخالفت است.

چه باید کرد؟

استفاده وقیحانه رژیم ایران از اعدام و سرکوب، پاسخی متحد و قاطع بین المللی را می طلبد. اگرچه سازمان ملل و سازمان های حقوق بشر محکومیت های متعددی صادر کردند، اما این اظهارات برای متوقف کردن ماشین کشتار رژیم کافی نبود. آنچه در حال حاضر مورد نیاز است، تلاشی هماهنگ از سوی جامعه بین المللی برای پاسخگویی رژیم به خاطر جنایاتش است.

  • تحریم های هدفمند: دولت ها باید تحریم های هدفمندی را علیه مقامات ایرانی که مسئول نقض حقوق بشر هستند، از جمله قضات و مقامات زندان که نقش کلیدی در اعدام زندانیان سیاسی دارند، اعمال کنند.
  • انزوای دیپلماتیک: کشورها باید در روابط دیپلماتیک خود با ایران تجدید نظر کنند، به ویژه کشورهایی که روابط قوی اقتصادی یا سیاسی دارند. مشروط کردن این رابطه به بهبود حقوق بشر می تواند رژیم را وادار به تجدید نظر در سیاست های خود کند.
  • تحقیقات بین المللی: جامعه جهانی باید بر تحقیقات مستقل جنایات رژیم بویژه قتل عام و اعدام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ پافشاری کند. دسترسی مقامات سازمان ملل متحد و سازمان های حقوق بشر به زندان های ایران برای تضمین شفافیت و پاسخگویی ضروری است.

در حالی که رژیم ایران همچنان از اعدام به عنوان ابزار وحشت استفاده می کند، صدای کسانی که خواهان عدالت و آزادی هستند بلندتر می شود. جامعه بین المللی موظف است از این صداها حمایت کند و تضمین کند که مبارزه مردم ایران برای عدالت بیهوده نیست. با ادامه فشار و همبستگی، این امید وجود دارد که روزی حکومت وحشت آخوندها به پایان برسد و مردم ایران بتوانند سرنوشت خود را رقم بزنند.

دیدگاهتان را بنویسید