از یک عضو ناتو تا یک میانجی منطقه ای


ترکیه

ترکیه که به طور منحصر به فردی در قاره های اروپا و آسیا قرار دارد، مدت هاست که موقعیت حساسی را در ژئوپلیتیک جهانی اشغال کرده است. از نظر تاریخی، این مزیت جغرافیایی ترکیه را به عنوان یک بازیگر کلیدی در پویایی های مختلف منطقه ای و بین المللی قرار داده است. ترکیه که از سال 1952 عضو ناتو بود، نقش مهمی در اتحاد غربی ایفا کرد و به عنوان سنگری در برابر گسترش شوروی در طول جنگ سرد عمل کرد و به عنوان یک متحد حیاتی در خاورمیانه خدمت کرد. در دوران پس از جنگ سرد، نقش ترکیه به طور قابل توجهی تغییر کرده است. امروز، این کشور نه تنها به عنوان یک عضو ناتو، بلکه به عنوان یک میانجی مستقل منطقه ای با منافع و دستور کار خود به دنبال تثبیت خود است.

از زمان پیوستن به ناتو، ترکیه یکی از اعضای کلیدی بوده است و با کنترل دسترسی به دریای سیاه از طریق تنگه بسفر و خدمت به عنوان پایگاهی پیشرو در برابر اتحاد جماهیر شوروی، یک مزیت استراتژیک به این ائتلاف ارائه کرده است. مشارکت این کشور در ماموریت های ناتو در افغانستان، کوزوو و لیبی نشان دهنده تعهد این کشور به طرح های دفاع جمعی این ائتلاف است. علی‌رغم این مشارکت‌ها، ترکیه اغلب به دلیل ویژگی‌های جغرافیایی منحصربه‌فرد، هویت فرهنگی متمایز و دیدگاه‌های متفاوت در مورد حل مناقشه‌های منطقه‌ای، اغلب با تنش‌هایی با متحدان خود در ناتو مواجه بوده است.

گذار به یک سیاست خارجی مستقل

در سال‌های اخیر، ترکیه به طور فزاینده‌ای سیاست خارجی مستقل‌تری را دنبال کرده است که با تغییر به سمت خودمختاری منطقه‌ای و قاطعیت مشخص شده است. این تغییر عمدتاً به دلیل تغییر پویایی جهانی و جاه طلبی های ترکیه برای ایفای نقش مهم تر در خاورمیانه، قفقاز و شمال آفریقا است. رهبری رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در این تحول نقش اساسی داشته و از سیاست خارجی چند بعدی که به دنبال تنوع بخشیدن به اتحادها و نفوذ بین‌المللی ترکیه است، حمایت کرده است.

تعامل ترکیه با روسیه و ایران، دو قدرت مهم منطقه ای، نشان دهنده تلاش این کشور برای متعادل کردن تعهدات ناتو با منافع منطقه است. دستیابی روسیه به سامانه دفاع موشکی اس-400 در سال 2019 اقدامی بحث برانگیز بود که روابط با ایالات متحده را تیره کرد و به تعلیق برنامه جت های جنگنده اف-35 ترکیه منجر شد. در عین حال، ترکیه توانسته است روابط ظریف با ایران را حفظ کند و در موضوعاتی مانند سوریه همکاری کند و همزمان در برابر جاه طلبی های منطقه ای تهران مقاومت کند. این اقدام موازنه بر تمایل ترکیه برای دفاع از حاکمیت خود و دنبال کردن سیاست خارجی که در راستای منافع ملی این کشور است، تاکید می کند.

جنگ داخلی در سوریه به میدان آزمایش مهمی برای جاه طلبی های منطقه ای و استراتژی سیاست خارجی ترکیه تبدیل شده است. ترکیه برای مقابله با شبه‌نظامیان کرد که آن را تهدیدی برای تمامیت ارضی خود می‌داند و برای تأثیرگذاری بر حل و فصل سیاسی آینده در سوریه، فعالانه در سوریه مداخله کرده است. ترکیه از طریق عملیات نظامی مانند سپر فرات، شاخه زیتون و چشمه صلح، تمایل خود را برای استفاده از نیروی وحشیانه برای دستیابی به اهداف خود نشان داده است. این مداخلات نشان دهنده منافع استراتژیک ترکیه در شکل دادن به نظم منطقه ای و جلوگیری از ظهور دولت کردی در امتداد مرزهایش است.

قاطعیت ترکیه در مدیترانه شرقی نیز آشکار می شود، جایی که سیاست فعالی را برای تامین منافع انرژی خود دنبال می کند. کشف ذخایر قابل توجه گاز در شرق مدیترانه تنش ها را به ویژه با یونان و قبرس افزایش داد. معامله دریایی بحث برانگیز ترکیه با لیبی و فعالیت های اکتشافی متعاقب آن در آب های مورد مناقشه به اصطکاک با اتحادیه اروپا منجر شده است. این مناقشه بر عزم ترکیه برای حفاظت از منافع اقتصادی خود و اعمال نفوذ خود در منطقه ای با اهمیت استراتژیک تاکید می کند.

مناقشه قره باغ کوهستانی در سال 2020 بین ارمنستان و آذربایجان، نفوذ فزاینده ترکیه در قفقاز را نشان داد. ترکیه با ارائه حمایت نظامی از آذربایجان، توانایی و تمایل خود را برای شکل دادن به نتایج به نفع خود نشان داد. انگیزه مشارکت ترکیه روابط تاریخی، فرهنگی و راهبردی با آذربایجان و تمایلش برای مقابله با نفوذ روسیه در منطقه بود. نتیجه موفقیت آمیز آذربایجان با حمایت ترکیه، نقش آنکارا را به عنوان یک میانجی منطقه ای بیشتر تقویت کرد و توانایی آن را برای تأثیرگذاری بر درگیری های منطقه ای نشان داد.

ترکیه در سال‌های اخیر نفوذ خود را در آفریقا گسترش داده و به دنبال تقویت روابط اقتصادی، اتحادهای سیاسی و همکاری‌های نظامی است. سرمایه‌گذاری‌های ترکیه، مأموریت‌های دیپلماتیک و موافقت‌نامه‌های نظامی در سراسر این قاره رشد چشمگیری داشته است. دخالت ترکیه در سومالی، جایی که یک پایگاه نظامی ایجاد کرده و کمک های بشردوستانه ارائه کرده است، نمونه ای از استراتژی گسترده تر آن برای استقرار در آفریقا است. چنین تعاملی نه تنها منافع اقتصادی ترکیه را تامین می کند، بلکه به ترکیه اجازه می دهد قدرت خود را نشان دهد و با دیگر بازیگران بین المللی مانند چین و روسیه رقابت کند.

تلاش ترکیه برای تثبیت خود به عنوان یک میانجی منطقه ای فرصت ها و چالش هایی را ایجاد می کند. از یک سو، ابتکارات استراتژیک ترکیه به ترکیه اجازه می دهد تا نقش مهمی در سیاست منطقه ای، توسعه اقتصادی و مسائل امنیتی ایفا کند. از سوی دیگر، سیاست قاطعانه آن منجر به تیرگی روابط با متحدان ناتو، اتحادیه اروپا و کشورهای همسایه شده است. ایجاد توازن در اتحادهای سنتی خود با مشارکت های جدید، مدیریت درگیری های منطقه ای و پرداختن به چالش های اقتصادی و سیاسی داخلی چالش های مهمی است که ترکیه برای حفظ موقعیت و نفوذ خود باید از آنها عبور کند.

انتقال ترکیه از عضو ناتو با تمرکز بر اتحادهای غربی به یک دلال قدرت منطقه ای که سیاستی مستقل را دنبال می کند، تغییری عمیق در جهت گیری سیاست خارجی این کشور را نشان می دهد. این تحول با موقعیت استراتژیک، بافت تاریخی و دیدگاه رهبری این کشور از نقش این کشور در صحنه جهانی تعیین می شود. از آنجایی که نظم جدید جهانی با تغییر پویایی قدرت و درگیری های منطقه ای به تکامل خود ادامه می دهد، نقش ترکیه حیاتی باقی خواهد ماند. توانایی این کشور در ایجاد تعادل بین جاه طلبی های منطقه ای خود با تعهدات بین المللی، موفقیت آن را به عنوان یک بازیگر کلیدی در نظم نوین جهانی تعیین خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید