تحول اقتصادی قابل توجه آسیا در چند دهه گذشته موضوع تحسین جهانی بوده است. از ظهور ژاپن و «ببرهای آسیایی» تا قدرتهای اقتصادی چین و هند، این قاره شاهد رشد بیسابقهای بوده است. محور این تحول، تغییر نقش زنان است، که سهم آنها هم تغییر دهنده بوده و هم مورد توجه قرار نگرفته است.
یکی از مهم ترین حوزه هایی که زنان بر تحولات اقتصادی در آسیا تأثیر گذاشته اند، بازار کار است. در کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی و سنگاپور، زنان به طور فزاینده ای وارد نیروی کار می شوند و به صنعتی شدن سریع و نوسازی این اقتصادها کمک می کنند. این تغییر به ویژه در دهههای 1980 و 1990، زمانی که بسیاری از اقتصادهای آسیایی در حال تغییر از کشاورزی به تولید و خدمات بودند، قابل توجه بود. مشارکت زنان در مشاغل رسمی نه تنها باعث افزایش درآمد خانوارها شد، بلکه به نرخ های بالاتر رشد اقتصادی نیز کمک کرد زیرا منابع انسانی به طور مؤثرتری استفاده می شد.
زنان در آسیا علاوه بر نقش خود در بازار کار، گام های مهمی در کارآفرینی برداشته اند و به تنوع و پویایی اقتصادهای منطقه کمک کرده اند. در کشورهایی مانند هند، چین و ویتنام، مشاغل تحت رهبری زنان به بخش مهمی از چشم انداز اقتصادی تبدیل شده اند. ابتکارات مالی خرد، به ویژه در جنوب آسیا، به میلیون ها زن قدرت داده است تا کسب و کار خود را راه اندازی کنند و فرهنگ کارآفرینی را تقویت کند که کل جوامع را از فقر خارج کرده است. این زنان کارآفرین همچنین نقش مهمی در ترویج نوآوری به ویژه در بخش هایی مانند فناوری، نساجی و کشاورزی ایفا کرده اند.
آموزش یکی دیگر از عوامل مهم در توانمندسازی زنان و سهم آنها در تحول اقتصادی آسیا بوده است. طی چند دهه گذشته، آسیا شاهد افزایش قابل توجه سواد زنان بوده است که مستقیماً بر توسعه اقتصادی تأثیر گذاشته است. زنان تحصیلکرده بیشتر در نیروی کار شرکت میکنند، کسبوکار خود را راهاندازی میکنند و در آموزش فرزندانشان سرمایهگذاری میکنند و چرخهای از رشد و توسعه را ایجاد میکنند. کشورهایی مانند کره جنوبی و تایوان به ویژه از سطوح بالای تحصیلات زنان بهره مند شده اند که به آنها کمک کرده تا به اقتصادهای مبتنی بر دانش تبدیل شوند.
مشارکت زنان در دگرگونی اقتصادی آسیا در بخش کشاورزی نیز مشهود است. با وجود شهرنشینی و صنعتی شدن سریع در بسیاری از مناطق آسیا، کشاورزی بخش مهمی از اقتصاد کشورهایی مانند هند، اندونزی و فیلیپین باقی مانده است. زنان بخش قابل توجهی از نیروی کار کشاورزی را تشکیل میدهند که اغلب وظایف کشاورزی، فرآوری و بازاریابی محصولات کشاورزی را انجام میدهند. مشارکت آنها نه تنها امنیت غذایی را تضمین کرده است، بلکه باعث تقویت نوآوری در شیوه های کشاورزی پایدار شده است، که برای ثبات اقتصادی و زیست محیطی بلندمدت حیاتی است.
علاوه بر این، زنان در خط مقدم تغییرات اجتماعی که با دگرگونی اقتصادی در آسیا همراه بود، بودند. فشار برای برابری جنسیتی و حقوق زنان، به ویژه در شهرهایی که فرصت های اقتصادی بیشتری دارند، شتاب بیشتری یافته است. این پیشرفت اجتماعی در به چالش کشیدن نقشهای جنسیتی سنتی و تضمین دسترسی برابر زنان به آموزش، اشتغال و موقعیتهای رهبری حیاتی بوده است. به نوبه خود، این تغییرات به رشد اقتصادی فراگیرتر کمک کرده است زیرا چشم اندازها و استعدادهای متنوع برای توسعه ملی مهار می شود.
با این حال، علیرغم این پیشرفتها، زنان همچنان یک چالش بزرگ در چشمانداز اقتصادی آسیا هستند. شکاف دستمزد جنسیتی، دسترسی محدود به پستهای رهبری، و موانع فرهنگی پایدار همچنان مانع از تحقق کامل پتانسیل زنان در بسیاری از کشورها میشود. به عنوان مثال، در ژاپن و کره جنوبی، علیرغم سطح بالای تحصیلات و مشارکت نیروی کار، زنان هنوز در پست های رهبری کمتر حضور دارند و با موانع قابل توجهی برای ایجاد تعادل بین مسئولیت های کاری و خانوادگی روبرو هستند. پرداختن به این چالش ها برای حفظ شتاب رشد اقتصادی در منطقه حیاتی است.
یکی دیگر از موضوعات مورد توجه بخش غیررسمی است که در آن زنان بسیاری در آسیا مشغول به کار هستند. اگرچه این بخش درآمد قابل توجهی را برای میلیون ها خانواده فراهم می کند، اما اغلب با دستمزدهای پایین، ناامنی شغلی و عدم حمایت اجتماعی مشخص می شود. زنان شاغل در اقتصاد غیررسمی به ویژه در برابر استثمار و فقر آسیب پذیر هستند که می تواند دستاوردهای اقتصادی گسترده تری را در منطقه تضعیف کند. تلاش برای رسمی کردن بخش غیررسمی و ارائه حمایت بهتر از زنان شاغل برای دستیابی به رشد اقتصادی عادلانه تر ضروری است.
نقش زنان در دگرگونی اقتصادی آسیا به رهبری در سیاست و جامعه مدنی نیز گسترش می یابد. رهبران زن نقش مهمی در شکلدهی سیاستهایی داشتهاند که برابری جنسیتی و رشد فراگیر را ارتقا میدهند. در کشورهایی مانند بنگلادش و فیلیپین، زنان در موقعیتهای سیاسی برجستهای قرار میگیرند و از اصلاحات اجتماعی حمایت میکنند که نه تنها به نفع زنان بلکه برای کل جامعه است. رهبری آنها در ایجاد محیطی که در آن سهم زنان در اقتصاد به رسمیت شناخته شده و ارزش گذاری شود، بسیار مهم بوده است.
زنان نقشی کلیدی در دگرگونی اقتصادی آسیا ایفا کردهاند و به بازار کار، کارآفرینی، آموزش، کشاورزی و پیشرفت اجتماعی کمک کردهاند. اگرچه پیشرفت های قابل توجهی حاصل شده است، اما هنوز کارهای زیادی باید انجام شود تا اطمینان حاصل شود که زنان می توانند به طور کامل از پتانسیل خود در اقتصاد منطقه استفاده کنند. پرداختن به چالش هایی که آنها با آن روبرو هستند، به ویژه از نظر نابرابری جنسیتی و اشتغال در بخش غیررسمی، برای حفظ رشد اقتصادی آسیا و اطمینان از اینکه آن به نفع همه اعضای جامعه است، حیاتی است. آینده اقتصاد آسیا نه تنها به رشد مستمر، بلکه به توانمندسازی و مشارکت زنان نیز بستگی دارد.