کیمی بادنوچ رهبر جدید حزب محافظه کار را منصوب کرد و قول داد که بر اساس اصول بنیادین هدایت شود


کیمی بادناخ

کیمی بادنوک از حزب محافظه کار بریتانیا روز شنبه به عنوان رهبر جدید این حزب انتخاب شد و لحظه ای تاریخی را رقم زد زیرا او اولین زن سیاه پوستی بود که رهبری یک حزب سیاسی بزرگ بریتانیا را بر عهده گرفت. پیروزی او به دنبال یک رقابت طولانی و بسیار تبلیغاتی برای رهبری بود که با پیروزی قاطع بر رابرت جریک، وزیر سابق مهاجرت، با 53806 رای در مقابل 41388 به پایان رسید. بادنوچ، 44 ساله، جانشین ریشی سوناک شد و پس از شکست کوبنده محافظه کاران در انتخابات ژوئیه، که منجر به کاهش تنها 121 کرسی از 650 کرسی پارلمان بریتانیا شد، وظیفه تغییر جهت گیری محافظه کاران را بر عهده گرفت.

ظهور بادناخ نشان‌دهنده یک دوره بالقوه دگرگون‌کننده برای حزب محافظه‌کار است که از شکست ژوئیه، بدترین نتیجه انتخاباتی‌اش در تاریخ مدرن، به خود می‌پیچد. او که به خاطر دیدگاه های قاطعانه و مواضع جناح راست قوی اش شناخته می شود، به عنوان نامزدی شناخته می شود که به شدت از اصول محافظه کارانه دفاع خواهد کرد. بادناخ در سخنرانی پذیرش خود متعهد شد که حزب را به ریشه های ایدئولوژیک خود بازگرداند و متعهد شد که آن را از آنچه «حکومت چپ گرایانه» می نامید که محافظه کاران را بیش از حد به مرکز سیاسی نزدیک کرده بود، دور کند.

نطق قبولی بادنوک که در شمارش نهایی آرا پس از یک رقابت طاقت فرسا چند ماهه ایراد شد، جایی برای ابهام در نیات او باقی نگذاشت. او به مخاطبان متعصب اعلام کرد: «زمان گفتن حقیقت فرا رسیده است. «زمان آن رسیده که به کار بپردازیم. زمان ارتقا فرا رسیده است.” اظهارات او نشان دهنده تمایل او به حسابرسی از دولت فعلی کارگر و بازآفرینی هویت ایدئولوژیک حزب محافظه کار است.

بادناخ که به صراحت زبان شهرت دارد، اغلب هم طرفداران و هم منتقدان سرسخت را به خاطر دیدگاه‌هایش در مورد سیاست هویت، مداخله دولت و آنچه او «تفکر چپ نهادی» می‌خواند، به خود جلب کرده است. انتظار می رود که او به عنوان رهبر، سیاست هایی را با هدف کوچک کردن اندازه دولت، به چالش کشیدن هنجارهای فرهنگی مترقی و مهار آنچه که او به عنوان تأثیر ایدئولوژی چپ بر نهادهای بریتانیا می داند، دنبال کند.

منتقدان درون حزب او، به‌ویژه آن‌هایی که دیدگاه‌های میانه‌روی بیشتری دارند، نگران هستند که رویکرد راست‌گرای بادناخ می‌تواند محافظه‌کاران میانه‌رو و همچنین برخی از رأی‌دهندگان تحت تأثیر لیبرال دموکرات‌های میانه‌رو در انتخابات گذشته را از خود دور کند. با این حال، بادنوچ و حامیان او بر روی ایجاد مجدد پایه و بازگشت به ارزش های سنتی محافظه کارانه به عنوان فرمولی برای بازگرداندن رای دهندگان ناراضی شرط بندی می کنند.

مسیر پیروزی بادنوک دشوار بود و عرصه شش نامزد در نهایت به دو نفر نهایی محدود شد: بادنوک و جریکو. در جریان این رقابت، اعضای حزب شاهد بحث‌های شدید و درگیری‌های سیاسی بودند که پنجره‌ای را به شکاف‌های داخلی حزب باز کرد. موضع صریح بادنوک در مورد مسائلی مانند مداخله دولت و سیاست های هویتی، حمایت قوی او را در میان محافظه کاران سنتی به دست آورده است، گروهی که او با وعده هایی مبنی بر کنار گذاشتن سیاست هایی که معتقد است هویت محافظه کارانه حزب را تضعیف کرده است، موفق شده است.

هنگامی که آمار نهایی اعلام شد، بادنوک با 53806 رای در مقابل جریک با 41388 رای، حمایت او را در میان اعضای حزب برجسته کرد. با این حال، او با چالش اتحاد حزبی مواجه است که به طور فزاینده ای نه تنها در زمینه سیاست، بلکه در جهت گیری استراتژیک نیز اختلاف نظر دارد. بسیاری از اعضا امیدوارند که رویکرد جسورانه بادناخ به محافظه کاران اجازه دهد تا دولت کارگر را که با وجود داشتن اکثریت قاطع پارلمانی، شروعی دشوار دارد، به چالش بکشد.

رویارویی با چالش ها: ایجاد تعادل بین آرمان های حزب و درخواست عمومی

ظهور بادنوک در بحبوحه شک و تردید قابل توجهی در برخی محافل محافظه کار در مورد سبک رهبری او رخ می دهد. بودنوک که به دلیل مواضع قوی و درگیری با رسانه ها، افراد مشهور و گاهی همکارانش شناخته می شود، با جنجال بیگانه نیست. به عنوان وزیر بازرگانی سابق، دوران تصدی او در دولت با جنجال هایی همراه بوده است که افکار عمومی را دو قطبی کرده است، اما محافظه کارانی که از رویکرد بیهوده او قدردانی می کنند، مورد تحسین قرار گرفته است.

در مرکز وظیفه او وظیفه ناوبری در یک گروه شکسته است. جناح محافظه کار، از جمله برخی از چهره های معتدل تر حزب، نسبت به سیاست جناح راست او و شهرت او به عنوان یک شخصیت جنگ طلب محتاط است. این جناح نگران است که رهبری او بتواند حزب را از رای دهندگان میانه رو که برخی از آنها در انتخابات اخیر به لیبرال دموکرات ها شکست خوردند، دورتر کند. اما حامیان بادنوک مخالفت خواهند کرد که دیدگاه سازش ناپذیر و موضع ایدئولوژیک قوی او دقیقاً همان چیزی است که محافظه کاران برای بازسازی هویت خود و جلوگیری از فرار بیشتر از پایگاه خود به آن نیاز دارند.

انتظار می رود طرح سیاست بادناخ شامل پیشنهادهایی برای کاهش مداخله دولت در بخش های مختلف و تمرکز بر مخالفت شدیدتر با سیاست های حزب کارگر باشد. او در سخنرانی خود، مأموریت دوگانه خود را بیان کرد: حساب‌داری از دولت کارگر و آماده‌سازی محافظه‌کاران برای بازگشت به قدرت.

بادناخ با تاکید بر اهمیت اپوزیسیون سازنده به اعضای حزب گفت: «وظیفه پیش روی ما دشوار اما ساده است. «اولین وظیفه ما به عنوان اپوزیسیون وفادار اعلیحضرت این است که این دولت کارگر را مورد بازخواست قرار دهیم. دومی ما، نه کمتر مهم، آماده کردن دولت برای چند سال آینده است.»

در میان اولویت‌های فهرست بادناخ، احتمالاً رسیدگی به اصلاحات اقتصادی، کاهش تشریفات اداری و ترویج سیاست‌های بازار آزاد است. همچنین انتظار می‌رود که او از آنچه به‌عنوان تمرکز بیش از حد بر سیاست‌های هویتی در نهادهای بریتانیایی می‌بیند، انتقاد کند، موضعی که در میان حامیان او طنین‌انداز شده است اما مخالفانی را که او را تفرقه‌انگیز می‌دانند، خشمگین کرده است.

یک دولت کارگر و محافظه کار به سال 2029 امیدوار هستند

در شرایطی که حزب کارگر با وجود پیروزی قاطع در ماه ژوئیه با چالش‌های خود مواجه است، برخی از محافظه‌کاران انتخابات عمومی بعدی را که برای سال 2029 برنامه‌ریزی شده است، فرصتی واقعی برای به دست آوردن مجدد قدرت می‌دانند. دوره پس از انتخابات حزب کارگر آشفته بود، با بحث‌های داخلی در مورد جهت‌گیری سیاست‌ها و شخصیت‌های کلیدی تحت نظارت، که باعث خوش‌بینی محتاطانه در میان محافظه‌کاران شد، که امیدوارند از هر گونه اشتباهی که تصور می‌شود سرمایه‌گذاری کنند.

حامیان بودنوک خوش بین هستند که رویکرد محافظه کارانه مستقیم و صریح او تضاد کاملی با سیاست های حزب کارگر ایجاد می کند و به محافظه کاران اجازه می دهد تا نفوذ کنند، به خصوص اگر مبارزات اولیه حزب کارگر ادامه یابد. با این حال، برخی از تحلیلگران سیاسی هشدار می دهند که همان ویژگی هایی که بادناخ را رهبری کرد، می تواند مانعی برای گسترش جذابیت حزب محافظه کار برای رأی دهندگان میانه رو، به ویژه در شهرها و اسکاتلند شود، جایی که حزب کارگر در انتخابات گذشته به دستاوردهای قابل توجهی دست یافت.

واکنش‌ها به پیروزی بادناخ در طیف سیاسی متفاوت بود. در حالی که حامیان او در حزب او را به عنوان پادزهر ضروری برای میانه‌روی آشکاری که حاکمیت اخیر محافظه‌کاران را مشخص کرده است، تحسین می‌کنند، منتقدان هشدار می‌دهند که موضع تهاجمی او در مورد مسائل اجتماعی خطر بیگانه‌کردن میانه‌روها و رای‌دهندگان جوان را به همراه دارد.

با این حال، هیجان محسوسی در میان پایه های محافظه کار وجود دارد. سارا تامپسون، یکی از اعضای حزبی که به بادناخ رای داد، اعتماد خود را به رهبر جدید خود ابراز کرد: «کمی مظهر آنچه بسیاری از ما سال‌ها احساس می‌کردیم – اینکه حزب محافظه‌کار در حال منحرف شدن است. او نفس تازه‌ای است، کسی که پای اصول ما می‌ایستد و از گفتن نظرش نترسد.»

رهبران حزب کارگر هنوز بیانیه رسمی در مورد پیروزی بادناخ صادر نکرده اند، اما چندین نماینده ارشد حزب کارگر قبلاً قصد خود را برای به چالش کشیدن سیاست های او اعلام کرده اند. با توجه به اینکه دولت کارگر به دنبال نشان دادن اعتبار خود است، در سال های آینده احتمالا شاهد مذاکرات داغ بین محافظه کاران بادناخ و حزب حاکم خواهیم بود و زمینه را برای یک مبارزه تلخ در حالی که هر دو طرف به انتخابات 2029 نگاه می کنند، فراهم می کند.

کیمی بادناخ با در دست گرفتن فرمان، به صفوف رهبران محافظه‌کار می‌پیوندد که وظیفه دارند نه تنها حزب را از میان آب‌های متلاطم سیاسی هدایت کنند، بلکه مسیر آن را مجدداً تصور کنند. میراثی که او امیدوار است ایجاد کند، اصول بنیادین حزب را در بر می گیرد و در عین حال با چالش های معاصر سازگار می شود. برای حزب محافظه کار که به دنبال قطب نمای ایدئولوژیک خود است، بادنوک یک جهت روشن و البته قطبی ارائه می دهد.

سوال این است که آیا موضع سخت بادناخ فراتر از پایگاه سنتی حزب طنین انداز خواهد شد یا خیر. با نزدیک شدن به انتخابات عمومی بعدی، رهبری او زیر ذره بین خواهد بود زیرا محافظه کاران تلاش می کنند تا از شکست تاریخی خود جبران کنند و یک جایگزین معتبر برای حزب کارگر بسازند.

ناظران می گویند ماه های آینده برای ارزیابی اینکه آیا دیدگاه بادنوک می تواند واقعاً احیای حزب محافظه کار باشد یا اینکه آیا سیاست های او باعث تعمیق اختلافات در حزب و رای دهندگان خواهد شد، بسیار مهم خواهد بود. با این حال، در حال حاضر، او از حمایت قاطع محافظه کاران برخوردار است و مأموریتی برای شروع روند تجدید، هر چند که ممکن است دشوار باشد، دارد.

بادنوک سخنرانی خود را با یک فراخوان هیجان انگیز برای اقدام به پایان رساند که اهداف او را خلاصه می کرد: “زمان آن رسیده است که به بریتانیا یادآوری کنیم که چرا به حزب محافظه کار نیاز دارد.” اینکه آیا این پیام به طور گسترده طنین انداز می شود یا نه به توانایی او در ایجاد تعادل بین آرمان های سازش ناپذیری که او را به قدرت رساند با جذابیت گسترده مورد نیاز برای پیروزی در انتخابات بستگی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید