واکنش اقتصادی شرق آسیا، تعدیل تجارت منطقه ای


کامالا هریس-دونالد ترامپ

انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده در سال 2016 موجی را در سراسر آسیای شرقی به راه انداخت و باعث بازسنجی مجدد بزرگی در بین سیاست گذاران اقتصادی در مورد وابستگی منطقه به رهبری ایالات متحده در تجارت جهانی شد. امروز فقط به سیاست های یک دولت مربوط نمی شود، بلکه در مورد تغییر مداوم آمریکا به سمت حمایت گرایی اقتصادی و انزواگرایی است که ممکن است بدون توجه به اینکه چه کسی در انتخابات 2024 پیروز می شود، ادامه یابد.

از زمان روی کار آمدن ترامپ، ساختار حاکمیت تجارت جهانی به‌ویژه در منطقه شرق آسیا-اقیانوسیه به‌طور چشمگیری تغییر کرده است. استراتژیست های اقتصادی آسیایی در مواجهه با لفاظی های «اول آمریکا»، تعرفه های خشن و رویکرد مبادله ای به تجارت، مجبور شده اند در اتکای سنتی خود به یکپارچگی اقتصادی جهانی به رهبری ایالات متحده تجدید نظر کنند. در عوض، هشت سال گذشته این اقتصادها را به سمت منطقه‌گرایی، مشارکت‌های درون‌آسیایی و یک استراتژی اقتصادی خودپایه‌تر سوق داده است – استراتژی‌ای که می‌تواند بدون توجه به نتیجه انتخابات آتی ایالات متحده برای ثبات ضروری باشد.

حتی با وجود یک دولت جدید دموکرات، دومین دوره ریاست جمهوری ترامپ یا ریاست فرضی کامالا هریس، اقتصادهای آسیایی همچنان نسبت به بازگشت ایالات متحده به نقش سابق خود به عنوان سنگر تجارت چندجانبه تردید دارند. در واقع، اساس استراتژی‌های تجاری و سرمایه‌گذاری آسیای شرقی با تطبیق رهبران منطقه با این واقعیت سخت تغییر کرده است که ایالات متحده ممکن است همچنان از مشارکت مجدد عمیق در دیپلماسی تجاری چندجانبه خودداری کند.

دکترین “اول آمریکا” و پیامدهای آن

دکترین “اول آمریکا” در چشم انداز اقتصادی ایالات متحده ریشه دوانده و جذابیت دو حزبی پیدا کرده است. سیاست های اولیه ترامپ که زمانی رادیکال تلقی می شد، از آن زمان به جریان اصلی تبدیل شده است. این شامل تعرفه های بالا، به ویژه تعرفه های گسترده بر چین می شود که حتی در دوران ریاست جمهوری جو بایدن نیز پابرجا مانده است. در دوران بایدن، ایالات متحده به چین به عنوان یک رقیب استراتژیک نگاه می کرد و تعرفه ها را حفظ کرد و استراتژی های جداسازی را به ویژه در بخش های حساسی مانند نیمه هادی ها و زیرساخت های حیاتی تقویت کرد.

این پارادایم تجاری جدید توسط دموکرات ها و جمهوری خواهان به طور یکسان پذیرفته شده است، به طوری که کامالا هریس در صورت انتخاب شدن، وعده اعمال تعرفه های اپیزودیک بر چین را داده است. دموکرات ها، با وجود فاصله گرفتن از افراط در سیاست تجاری ترامپ، از بازگشت به لیبرالیسم تجارت آزاد که زمانی در واشنگتن جشن گرفته می شد، خودداری کرده اند. در عوض، «دیپلماسی اقتصادی طبقه متوسط» و تأکید آنها بر حمایت از صنعت داخلی نشان دهنده تعهد به سیاست های تجاری ملی گرایانه است که شباهت های بیشتری نسبت به رویکرد ترامپ دارد.

در اصل، پذیرش حمایت‌گرایی از سوی دو حزب به این معناست که اقتصادهای آسیایی دیگر نمی‌توانند ساختار تجارت جهانی تحت رهبری ایالات متحده را بپذیرند. از سال 2016، آسیای شرقی با نیاز به پر کردن شکاف های ایجاد شده به دلیل کناره گیری آمریکا از رهبری اقتصادی چندجانبه، با تغییر تمرکز خود به مشارکت های منطقه ای و توافقات تجاری مستقل از نفوذ ایالات متحده مواجه شده است.

شرق آسیا: تنظیم مجدد به واقعیت های جدید

با عقب نشینی ایالات متحده، سیاستمداران آسیای شرقی در حال تجدید نظر در رویکرد خود برای تجارت هستند. این تغییر با سه استراتژی اساسی مشخص می شود: همبستگی منطقه ای، باز بودن و فعالیت.

  1. همبستگی منطقه ای
    همبستگی در آسیا، به ویژه در میان کشورهای دارای روابط امنیتی قوی با ایالات متحده مانند ژاپن، کره جنوبی و استرالیا، حیاتی شده است. این کشورها باید منافع گسترده‌تر کشورهای جنوب شرق آسیا و کشورهای غیرعضو را در تعامل تجاری با ایالات متحده در نظر بگیرند تا با اولویت دادن به معاملات فردی بر منافع منطقه، ثبات منطقه را به خطر نیندازند. منطقه‌گرایی مجدد خواستار اتحادهای درون منطقه‌ای قوی‌تر است که در برابر تلاش برای ایجاد توافق‌های دوجانبه ویژه با ایالات متحده به ضرر اقتصادهای همسایه مقاومت می‌کنند.

    اگر ترامپ در سال 2024 دوباره ریاست جمهوری را به دست آورد، این انسجام اهمیت بیشتری پیدا می کند. یک دوره دیگر ترامپ می تواند عقب نشینی ایالات متحده از چندجانبه گرایی را تقویت کند و نیاز آسیا به حفظ وحدت در برابر غیرقابل پیش بینی بودن سیاست تجاری ایالات متحده را تقویت کند.

  2. تعهد به باز بودن
    رهبران آسیای شرقی همچنین بر باز بودن در منطقه فشار می آورند و برای کاهش خطرات ناشی از جدایی ایالات متحده بدون منزوی کردن چین، بزرگترین شریک تجاری آسیا، تلاش می کنند. منطقه‌گرایی باز به‌عنوان یک اصل راهنما، چارچوبی را برای تعامل با ایالات متحده و چین ایجاد کرده است و تنوع اقتصادی را ترویج می‌کند و با وجود غیبت آمریکا، چندجانبه‌گرایی را تشویق می‌کند. رهبران آسیای شرقی نیاز به توسعه سیستم‌ها و مشارکت‌هایی را تشخیص می‌دهند که سازگار و فراگیر باقی می‌مانند، به‌ویژه اگر ایالات متحده به انجام معاملات دوجانبه بر اساس مصلحت‌های سیاسی و نه تعهدات چندجانبه ادامه دهد.
  3. فعال در مدیریت تجارت جهانی
    بدون رهبری ایالات متحده، شرق آسیا نقش فعالی را برای حفظ اصول تجارت چندجانبه به عهده گرفته است. این فعالیت شامل حمایت و تقویت ساختارهای موجود سازمان تجارت جهانی (WTO)، به ویژه ترتیبات داوری موقت استیناف چندجانبه، یک مکانیسم اضطراری است که برای رسیدگی به اختلافات تجاری در غیاب یک مرجع استیناف WTO کارآمد طراحی شده است. هدف دیپلماسی آسیای شرقی تضمین این است که در صورت از سرگیری تجارت چندجانبه ایالات متحده، چارچوب نهادی دست نخورده باقی می ماند.

سازگاری های استراتژیک در عمل

بارزترین نتیجه گذار آسیا به همبستگی و فضای باز منطقه ای، ایجاد مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای (RCEP) بود که در سال 2020 امضا شد. RCEP گامی تاریخی به سوی یکپارچگی منطقه ای و ثبات اقتصادی بین 15 کشور از جمله چین، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و نیوزیلند بود. این توافق بیش از 30 درصد از تولید ناخالص داخلی و جمعیت جهان را نشان می دهد که عزم آسیا را برای ترویج تجارت چندجانبه بدون وابستگی به دخالت ایالات متحده نشان می دهد.

برای کشورهای آسیای شرقی، RCEP فرصتی برای کاهش تعرفه ها، محافظت از سرمایه گذاری ها و گسترش دسترسی به بازار فراهم می کند که می تواند تا حدی فشار اقتصادی تعرفه های ایالات متحده را جبران کند. اگرچه بدون مشکل نیست، RCEP چارچوبی برای تقویت روابط اقتصادی منطقه ای و ایزوله کردن منطقه از تغییرات نامنظم در سیاست تجاری ایالات متحده ارائه می دهد.

نگاهی فراتر از انتخابات 2024

خواه کامالا هریس یا دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا در سال 2024 پیروز شود، انتظار می رود مسیر سیاست تجاری ایالات متحده اساساً بدون تغییر باقی بماند. هر دو نامزد تعهد خود را به شیوه‌های تجاری ملی گرایانه نشان داده‌اند، به طوری که هریس تعرفه‌های اپیزودیکی را پیشنهاد می‌کند و ترامپ از تعرفه‌های عمومی بر همه کالاهای وارداتی حمایت می‌کند، که احتمالاً درگیری تجاری با چین را تشدید می‌کند. به این ترتیب، رهبران آسیایی در حال آماده شدن برای ایالات متحده هستند که نه تنها تعهد کمتری به تجارت چندجانبه داشته باشد، بلکه با هدف قرار دادن برخی صنایع و بازارهای منطقه، رشد اقتصادی آسیا را فعالانه به چالش بکشد.

بنابراین، اقتصادهای آسیایی خود را در برابر ناسیونالیسم اقتصادی آمریکایی انعطاف پذیر نشان می دهند. سیاست گذاران آسیایی از طریق چندجانبه گرایی، که زیربنای ساختارهایی مانند RCEP است، و تعامل دیپلماتیک فعال، نظم منطقه ای متکی به خود را ایجاد می کنند. این استراتژی مجدداً به آسیای شرقی اجازه می دهد تا در یک محیط تجارت جهانی که دیگر به رهبری یا تأیید ایالات متحده وابسته نیست، شکوفا و نوآوری کند.

چالش ها و فرصت ها

پیامدهای عقب نشینی آمریکا از حاکمیت تجارت جهانی فراتر از استراتژی های اقتصادی است. آنها بر ثبات سیاسی در منطقه تأثیر می گذارند. در حالی که آسیا در تلاش برای حفظ رشد و ثبات است، واگرایی بین منافع اقتصادی ایالات متحده و آسیا سوالاتی را در مورد اتحادهای بلندمدت و آینده نفوذ آمریکا در اقیانوس آرام ایجاد می کند.

یکی از چالش های فوری برای شرق آسیا، حفظ تعادل ظریف بین باز بودن اقتصادی با چین و همسویی استراتژیک با ایالات متحده است، که کشورهایی مانند ژاپن و کره جنوبی به دلایل امنیتی برای آن ارزش قائل هستند. اگر سیاست اقتصادی ایالات متحده به مسیر حمایت گرایانه خود ادامه دهد، کشورهای آسیایی ممکن است مجبور شوند در این اتحادهای امنیتی تجدید نظر کنند، به ویژه اگر منجر به داد و ستد اقتصادی شود.

برای کاهش این چالش ها، آسیای شرقی فرصتی برای رهبری مرحله بعدی دیپلماسی اقتصادی جهانی دارد. آسیا با تقویت نهادهای منطقه‌ای خود و گسترش توافق‌نامه‌ها با شرکای غیر آمریکایی در اروپا، آفریقا و آمریکای لاتین می‌تواند تضمین کند که رشد اقتصادی آن تنها به ایالات متحده یا چین بستگی ندارد.

اقتصادهای آسیایی همچنین بر همکاری در زمینه فناوری و انرژی سبز متمرکز شده اند که می تواند به عنوان عرصه های بی طرف برای همکاری عمل کند، حتی زمانی که تنش های ژئوپلیتیکی بالا باشد. از طریق نوآوری و تنوع استراتژیک، آسیا می تواند مسیری پایدار به جلو ارائه دهد که همزمان از نقاط قوت خود استفاده کند و وابستگی خارجی را مدیریت کند.

دیدگاهتان را بنویسید