نفوذ استراتژی های نظامی روسیه در اوکراین


دفاع از چین

جمهوری خلق چین (PRC) در یک گسترش قابل توجه مشارکت نظامی خود، مبادلات نظامی خود با بلاروس را برای مطالعه استراتژی های نظامی روسیه در اوکراین افزایش داده است. از طریق متحد روسیه، بلاروس، چین در حال بررسی تاکتیک‌های توسعه‌یافته روسیه مانند جنگ هیبریدی، عملیات پهپادها، و تکنیک‌های حمله شهری است، ایده‌هایی که به دلیل درگیری‌های جاری مورد توجه قرار گرفته‌اند. روابط بین بلاروس و چین در بحبوحه افزایش تنش های جهانی در حال توسعه است که نشان دهنده تغییرات استراتژیک در اتحادها و روش های نظامی است.

مؤسسه مطالعات جنگ (ISW) اخیراً تحلیلی را منتشر کرده است که این تحولات را برجسته می کند و نشان می دهد که چگونه بلاروس به نقطه کانونی چین برای نظارت و اتخاذ احتمالی تکنیک های رزمی مورد استفاده توسط نیروهای روسی تبدیل شده است. با توجه به موقعیت بلاروس به عنوان متحد روسیه و نزدیکی قابل توجه آن به اوکراین، این کشور کانالی منحصر به فرد برای تبادل دانش نظامی به ویژه بین روسیه، چین و کشورهای آسیای مرکزی است. با مانورهای نظامی مشترک اخیر با شرکت چین، بلاروس، ازبکستان و قزاقستان، پکن به وضوح قصد خود را برای گسترش صلاحیت نظامی خود نشان می دهد.

اتحاد بین چین و بلاروس با افزایش سطح مبادلات نظامی تقویت می‌شود و نمایندگان عالی رتبه نظامی چین به طور فعال در تمرینات در خاک بلاروس شرکت می‌کنند. فرمانده نیروهای عملیات ویژه بلاروس، سرلشکر وادیم دنیسنکو، تایید کرد که طی چند ماه گذشته، پرسنل نظامی از چین و همچنین ازبکستان و قزاقستان در این رزمایش شرکت کردند. این تمرین‌ها تاکتیک‌های جنگ ترکیبی، تکنیک‌های حمله شهری و جنگ هواپیماهای بدون سرنشین پیشرفته – اجزای حیاتی میدان نبرد در حال تکامل را پوشش می‌دهند.

این مشارکت در حال توسعه نشان می دهد که چین، مانند دیگر قدرت های غیر غربی، بلاروس را به عنوان یک واسطه ارزشمند برای دسترسی به تخصص نظامی روسیه می بیند. تحلیلگران بر این باورند که انگیزه های چین لزوماً به هیچ گونه دخالت مستقیم در اوکراین مرتبط نیست. در عوض، چین در حال پرورش درک استراتژی های نظامی مدرن است که می تواند دفاع ملی خود را تقویت کند.

عملیات روسیه در اوکراین چندین نوآوری و تاکتیک نظامی را برجسته کرده است که مورد توجه استراتژیک چین است.

  • جنگ ترکیبی: رویکرد روسیه در اوکراین شامل ترکیبی از نیروهای متعارف، عملیات سایبری و کمپین های اطلاعات نادرست است. این استراتژی چند لایه مدلی را برای کشورهایی مانند چین ارائه می دهد که در قابلیت های پیچیده جنگ اطلاعاتی نیز سرمایه گذاری کرده اند.
  • جنگ هواپیماهای بدون سرنشین: هواپیماهای بدون سرنشین بخشی جدایی ناپذیر از شناسایی، هدف قرار دادن و حملات مستقیم در اوکراین بوده اند. با پیچیده‌تر شدن جنگ هواپیماهای بدون سرنشین، کشورهایی از جمله چین از این فناوری برای بهبود آگاهی موقعیتی و دقت حمله استفاده می‌کنند.
  • تکنیک نبرد شهری: جنگ شهری یکی از ویژگی های تعیین کننده درگیری در اوکراین بود، بنابراین تمرکز بر پاکسازی خندق، رخنه های ساختمانی و سایر تاکتیک های نزدیک بود. نیروهای چینی که به طور سنتی بر تاکتیک‌های رزمی متعارف تمرکز کرده‌اند، می‌توانند این درس‌ها را برای آماده شدن برای درگیری‌های احتمالی آینده در مناطق پرجمعیت به کار ببرند.

کارشناسان نظامی استدلال می‌کنند که مشاهده و اتخاذ این تاکتیک منشأ روسی توسط چین، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار این کشور قرار می‌دهد که می‌تواند قابلیت‌های نظامی متعارف و همچنین رویکرد آن به سناریوهای درگیری ترکیبی را بازتعریف کند.

همکاری چین و بلاروس بخشی از شبکه گسترده‌تری از ائتلاف‌های نظامی غیرغربی است که نشان‌دهنده تنظیم مجدد استراتژی‌های نظامی در سراسر اوراسیا است. کشورهای آسیای مرکزی مانند ازبکستان و قزاقستان که از لحاظ تاریخی بخشی از حوزه نفوذ روسیه بوده اند نیز به کارشناسی که بلاروس به عنوان نماینده نظامی برای تجربه روسیه ارائه می دهد، علاقه نشان داده اند.

در 28 اکتبر، مارک روته، دبیرکل ناتو، اطلاعات جدیدی مبنی بر کشف واحدهای کره شمالی در منطقه کورسک روسیه اعلام کرد. بر اساس اطلاعات کره جنوبی، این نشان دهنده حمایت بیشتر، هرچند غیرمستقیم، از نیروهای روسیه است. اگرچه هیچ حمایت نظامی مستقیم از سوی چین در اوکراین تایید نشده است، اما روابط چین و بلاروس به همگرایی منافع اشاره دارد که می تواند مواضع نظامی غرب در منطقه را به چالش بکشد. این شبکه ممکن است در نهایت به ائتلافی از کشورهایی تبدیل شود که به طور غیرمستقیم از تجربه نظامی روسیه سود می برند.

این همکاری بر منافع مشترک این کشورها در خودکفایی نسبی از نفوذ نظامی غرب تأکید می‌کند و به طور بالقوه پویایی قدرت نظامی در نیمکره شرقی را تغییر می‌دهد.

در حالی که چین و بلاروس روابط نظامی خود را عمیق تر می کنند، اوکراین همچنان با عملیات تهاجمی روسیه مواجه است. در 27 تا 28 اکتبر، نیروهای اوکراینی یک حمله پهپادی قابل توجه به زیرساخت های روسیه انجام دادند. نیروهای اوکراینی فرودگاه‌ها، کارخانه‌های تقطیر و مراکز لجستیکی روسیه را هدف قرار داده‌اند تا توانایی‌های نظامی روسیه را که بر برتری هوایی و انعطاف‌پذیری زیرساخت‌ها متکی است، تضعیف کنند.

در پاسخ، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه به نگرانی‌های فزاینده داخلی در مورد نیروی کار و ادامه فشار بر اقتصاد روسیه پرداخت. علیرغم کمبود نیروی کار ناشی از خدمت اجباری و الزامات نظامی، پوتین به مردم اطمینان داد که نرخ پایین بیکاری و ذخایر اقتصادی قوی این کشور از اقتصاد زمان جنگ حمایت می کند. با این حال، اقتصاددانان و تحلیلگران به طور فزاینده ای نسبت به توانایی روسیه برای حفظ یک درگیری طولانی بدون عواقب جدی اقتصادی، به ویژه در شرایطی که تحریم های غرب ادامه می یابد و منابع داخلی به طور فزاینده ای تحت فشار قرار می گیرند، تردید دارند.

تأثیر اقتصادی این درگیری در سراسر اروپا نیز احساس شد و ناتو فعالانه این تحولات را زیر نظر دارد. توانایی پایدار روسیه برای انجام عملیات نظامی تا حد زیادی به ثبات ساختارهای اقتصادی و کارگری آن بستگی دارد، که ممکن است با طولانی شدن جنگ با فشار فزاینده ای مواجه شود.

برخلاف ایجاد یک اتحاد در شرق، غرب در حمایت خود از اوکراین ثابت قدم است. ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ناتو کمک های نظامی و مالی قابل توجهی ارائه کرده اند و توافقات اخیر متعهد به حمایت طولانی مدت از تلاش های دفاعی اوکراین است. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو تاکید کرد که این ائتلاف به تعادل هر گونه تهدید امنیتی ناشی از مشارکت نظامی شرق ادامه خواهد داد.

علاوه بر این، دولت های غربی ابتکارات دیپلماتیکی را برای حفظ وحدت میان متحدان و تقویت موقعیت خود در درگیری به اجرا گذاشتند. این شامل تحریم های توافق شده علیه نهادهای روسیه و گسترش حمایت از کشورهای همسایه آسیب دیده از بحران است. چنین ابتکاراتی بر عزم متحدان غربی برای ایجاد تعادل بین نفوذ روسیه در منطقه و همچنین اتحاد رو به رشد بین چین و بلاروس تأکید می کند.

تأثیر درگیری در اوکراین به رویدادهای نظامی محدود نشد. باعث تحولات سیاسی قابل توجهی در کشورهای همسایه شد. در مولداوی، دادگاه قانون اساسی قرار است نتایج همه پرسی 20 اکتبر را بررسی کند که می تواند چشم انداز دموکراتیک کشور را در چارچوب تنش های منطقه ای بازتعریف کند. این همه پرسی بحث های داغی را در مورد موقعیت استراتژیک مولداوی، به ویژه با توجه به مرز مشترک آن با اوکراین و روابط تاریخی با روسیه، برانگیخت.

به طور مشابه، گرجستان اکنون پس از انتخابات پارلمانی در سال 2024، آشفتگی داخلی خود را تجربه می کند. بحث های سیاسی مشاجره ای بر سر یکپارچگی انتخابات و مشروعیت گروه های طرفدار روسیه شعله ور شده است و هزاران شهروند برای شفافیت و اصلاحات دموکراتیک تجمع کردند. تحلیلگران خاطرنشان می کنند که وضعیت در مولداوی و گرجستان نشان دهنده فشار گسترده تر اعمال شده توسط نفوذ منطقه ای روسیه و نیاز کشورهای اروپای شرقی برای پیوستن به منافع مسکو یا مخالفت با آن است.

دیدگاهتان را بنویسید