چالش استراتژیک دلار آمریکا و هژمونی جهانی


دلار آمریکا به یوان چین

در طول چند دهه گذشته، چین به طور پیوسته خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در “جنوب جهانی” تثبیت کرده است، اصطلاحی که از جنبش عدم تعهد در جنگ سرد برای نشان دادن کشورهای در حال توسعه که به دنبال خودمختاری از نفوذ ابرقدرت ها هستند، تکامل یافته است. با افزایش نفوذ اقتصادی و سیاسی چین، این کشور به بزرگترین وام دهنده جهان به کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. این گسترش هم تحسین و هم ترس را برانگیخته است، به طوری که برخی از منتقدان پکن را به تمرین “دیپلماسی تله بدهی” برای تحکیم حوزه نفوذ خود، شبیه به سلطه استعماری یا امپریالیستی متهم می کنند.

در میان این اتهامات، چین به یک چهره اصلی در روند جهانی دلارزدایی تبدیل شده است، پدیده ای که چالشی مستقیم برای سلطه اقتصادی ایالات متحده است. چین به عنوان یکی از اعضای اصلی گروه BRICS+ – همراه با برزیل، روسیه، هند و آفریقای جنوبی – برای نظم جهانی چند قطبی که هدف آن کاهش وابستگی به دلار آمریکا و تغییر چشم‌انداز اقتصاد جهانی است، تلاش می‌کند.

برتری دلار آمریکا در امور مالی بین‌المللی از دیرباز سنگ بنای هژمونی جهانی آمریکا بوده است. تسلط دلار به دوره پس از جنگ جهانی دوم برمی گردد و با موافقت نامه برتون وودز در سال 1944 نهادینه شد. نقش دلار به عنوان ارز ذخیره جهان اگرچه این سیستم در سال 1971 توسط پرزیدنت ریچارد نیکسون برچیده شد، دلار ارز واقعی جهان باقی ماند و به ایالات متحده اجازه داد تا بدهی خارجی را به واحد پول خود انباشته کند – یک امتیاز منحصر به فرد.

امروزه، دلار آمریکا نزدیک به 59 درصد از ذخایر بانک مرکزی جهان را تشکیل می دهد که وضعیت آن را به عنوان ارز ذخیره برتر جهان تأیید می کند. چنین سلطه‌ای از چند جهت برای ایالات متحده سود دارد: هزینه‌های استقراض را هم برای دولت و هم برای بخش خصوصی کاهش می‌دهد و به ایالات متحده اجازه می‌دهد کسری‌های زیادی را با پیامدهای فوری کمی داشته باشد. مهمتر از آن، برتری جهانی دلار، نفوذ ژئوپلیتیک آمریکا را تقویت می کند، زیرا معاملات بین المللی – به ویژه با کالاهایی مانند نفت – عمدتاً با دلار انجام می شود.

با این حال، کاهش اعتماد به دلار آمریکا می تواند این سلطه اقتصادی را از بین ببرد. چندین عامل تهدیدی برای تضعیف مرکزیت دلار هستند، از جمله استفاده آمریکا از ارز در ساخت سلاح و نگرانی در مورد بدهی فزاینده این کشور. همانطور که جانت یلن، وزیر خزانه داری ایالات متحده در سال 2023 اذعان کرد، ایالات متحده اغلب از دلار به عنوان ابزاری برای تحمیل تحریم ها و اجبار اراده سیاسی نه تنها بر دشمنان، بلکه بر متحدان نیز استفاده کرده است. این تاکتیک نگرانی هایی را ایجاد کرده است زیرا کشورها متوجه شده اند که وابستگی آنها به دلار آنها را در برابر هوس های سیاسی واشنگتن آسیب پذیر می کند. در عین حال، رشد سرسام آور بدهی ملی آمریکا که اکنون بیش از 33 تریلیون دلار است، پرسش هایی را در مورد ثبات بلندمدت دلار ایجاد کرده است.

چین از این آسیب‌پذیری‌ها برای پیشبرد دستور کار خود استفاده کرده است. به ویژه، پکن بر تضعیف هژمونی دلار از طریق ترویج یوان به عنوان ارز ذخیره جهانی جایگزین تمرکز کرده است. این تلاش بخشی از تلاش گسترده‌تر چین برای دلارزدایی از تجارت و سرمایه‌گذاری جهانی است، استراتژی که با جاه‌طلبی‌های گروه BRICS+ همسو است. چین از طریق ابتکاراتی مانند ابتکار کمربند و جاده (BRI) و بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی (AIIB)، کشورهای شریک را تشویق کرده است تا از یوان در معاملات تجاری استفاده کنند و سیستم مالی بین المللی تحت سلطه دلار را دور بزنند.

یکی از گام های کلیدی چین در این زمینه ایجاد مکانیزم قیمت گذاری طلای خود بود. در سال 2016، بورس طلای شانگهای معیار قیمت روزانه یوان طلا را معرفی کرد. چین با ایجاد بازار طلای یوآن، قصد خود را برای تبدیل طلا به یک پشتوانه مادی برای پول خود نشان داد، که بازتابی از تبدیل اولیه دلار به طلا به طلا بود. این اقدام بخشی از یک استراتژی گسترده تر برای بین المللی کردن یوان و گسترش استفاده از آن در معاملات جهانی است.

علاوه بر این، چین در یک دهه گذشته بی سر و صدا اوراق خزانه داری آمریکا را فروخته است. در اوج خود در سال 2017، چین بزرگترین دارنده بدهی خارجی ایالات متحده بود و بیش از 1.14 تریلیون دلار در خزانه داری ایالات متحده داشت. با این حال، تا سال 2023، چین دارایی های خود را به حدود 816 میلیارد دلار کاهش داده است و در این روند حدود 600 میلیارد دلار کاهش یافته است. در عین حال، چین در حال احتکار طلا است و تا پایان سال 2023 بیش از 2235 تن انباشته می کند و این کشور را به یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر طلا در جهان تبدیل می کند. این انباشت طلا به عنوان پوششی در برابر نوسانات دلار عمل می کند و تلاش های چین را برای قرار دادن یوان به عنوان یک جایگزین قابل اعتماد تقویت می کند.

تلاش های چین برای به چالش کشیدن سلطه دلار به صورت مجزا انجام نمی شود. چین به عنوان یکی از اعضای اصلی گروه بریکس پلاس، بخشی از ائتلاف گسترده‌تری از اقتصادهای نوظهور است که به دنبال ایجاد جهانی چندقطبی است که در آن هیچ کشور یا واحد پولی تسلط نداشته باشد. بریکس که در سال 2009 تشکیل شد، ابتدا برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی را گرد هم آورد – کشورهایی که نماینده مناطق مختلف بودند اما با یک هدف مشترک متحد شدند: به چالش کشیدن نهادهای جهانی تحت سلطه غرب مانند صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی. . . در طول سال‌ها، این گروه دامنه خود را گسترش داده و منجر به ابتکار BRICS+ شده است که شامل طیف وسیع‌تری از کشورهای علاقه‌مند به تغییر نظم اقتصادی جهانی می‌شود.

یکی از جاه طلبانه ترین اهداف این گروه ایجاد یک سیستم پولی بین المللی جدید است که وابستگی به دلار آمریکا را کاهش دهد. در سال 2023، رهبران BRICS برنامه‌های خود را برای بررسی ایجاد ارز BRICS برای تجارت و سرمایه‌گذاری در این گروه اعلام کردند. اگرچه جزئیات این ابتکار همچنان نامشخص است، اما واقعیت برگزاری چنین مباحثی نشان دهنده تمایل به رهایی از کنترل دلار است.

برای چین، تعقیب ارز BRICS با استراتژی گسترده تر آن برای بین المللی کردن یوان همزمان است. چین با تشویق تجارت بین کشورهای بریکس با ارزهای محلی به جای دلار، می‌تواند سلطه دلار را تضعیف کند و در عین حال جایگاه یوان را بالا ببرد. ایجاد بالقوه ارز BRICS همچنین نشان دهنده یک چالش مستقیم برای کنترل غرب بر امور مالی جهانی است و نشان دهنده تغییر به سمت یک سیستم بین المللی غیرمتمرکزتر است.

ایالات متحده به خوبی از چالش رو به رشد چین و ائتلاف بریکس پلاس آگاه است. در حالی که مقامات ایالات متحده از به کار بردن کلمه “تهدید” خودداری کرده اند، آنها به صراحت اعلام کرده اند که چین جدی ترین چالش طولانی مدت برای نظم بین المللی موجود است. در پاسخ، واشنگتن اقداماتی را برای مقابله با نفوذ چین به ویژه در تجارت و امور مالی انجام داد.

یکی از راهبردهای اصلی ایالات متحده تقویت اتحاد با کشورهای همفکر به ویژه در منطقه هند و اقیانوس آرام بوده است. ابتکاراتی مانند Quad (یک اتحاد استراتژیک بین ایالات متحده، ژاپن، هند و استرالیا) و پیمان AUKUS (یک مشارکت امنیتی بین ایالات متحده، بریتانیا و استرالیا) با هدف مهار ظهور چین و حفظ نظم جهانی به رهبری ایالات متحده است.

در همان زمان، ایالات متحده به دنبال تقویت سلطه دلار از طریق تقویت کنترل بر سیستم های مالی بین المللی بود. این شامل استفاده از تحریم‌ها و فشار مالی برای منصرف کردن کشورها از مشارکت در تلاش‌های دلارزدایی است. با این حال، از آنجایی که کشورها به طور فزاینده ای از سلطه اقتصادی ایالات متحده رنج می برند، اثربخشی این استراتژی ها ممکن است کاهش یابد.

نبرد بر سر آینده مالی جهانی هنوز به پایان نرسیده است و هنوز مشخص نیست که آیا تلاش‌های دلارزدایی چین در سلب موقعیت دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی موفق خواهد بود یا خیر. با این حال، آنچه واضح است این است که ظهور چین به عنوان یک طلبکار جهانی و تلاش های آن برای ارتقای یوان چالشی جدی برای نظم بین المللی کنونی تحت رهبری ایالات متحده است.

در حالی که بعید است دلار یک شبه جایگاه خود را به عنوان ارز ذخیره غالب از دست بدهد، نارضایتی فزاینده از سیاست های اقتصادی ایالات متحده، همراه با ظهور سیستم های مالی جایگزین مانند آنچه توسط چین و گروه BRICS+ ترویج می شود، نشان می دهد که دوران هژمونی بی چون و چرای دلار ممکن است به پایان برسد

از آنجایی که چین به گسترش نفوذ خود در جنوب جهانی ادامه می دهد و برای جهانی چندقطبی فشار می آورد، ایالات متحده باید با واقعیت جدیدی سازگار شود – واقعیتی که در آن واحد پول و در نتیجه قدرت جهانی آن به طور فزاینده ای سفت و سخت می شود. اینکه آیا این منجر به یک سیستم مالی جهانی عادلانه تر می شود یا یک دوره جدید از چندپارگی اقتصادی باید دید، اما تغییرات تکتونیکی در امور مالی بین المللی در حال انجام است.

دیدگاهتان را بنویسید