روسیه و اوکراین در درجه اول به عنوان یک جنگ زمینی وحشیانه با نبردهای هوایی شدید دیده می شوند، به خصوص که روسیه بی امان زیرساخت های غیرنظامی را بمباران می کند و نیروهای اوکراینی با افزایش انعطاف پذیری پاسخ می دهند. با این حال، یک جنبه کمتر شناخته شده اما به همان اندازه مهم از جنگ در دریا رخ می دهد. نبرد برای کنترل دریای سیاه منجر به شکستی خیره کننده و تحقیرآمیز برای روسیه شد که می تواند پیامدهای ژئوپلیتیکی بلندمدتی داشته باشد.
ناتوانی روسیه در حفظ تسلط بر دریای سیاه نه تنها نفوذ منطقه ای آن را محدود می کند، بلکه مانع پیش بینی قدرت جهانی آن نیز می شود. در یک زمینه گسترده تر، این شکست دریایی باعث شده است که مسکو به طور فزاینده ای با چین در مورد مسائل دریایی تعامل کند و روسیه به شریک کوچک پکن تبدیل شود. این تغییر می تواند پویایی قدرت را در چندین منطقه کلیدی دریایی در سراسر جهان بازتعریف کند.
درگیری طولانی مدت بین قدرت زمین و دریا ریشه های عمیقی در نظریه ژئوپلیتیک دارد. محققان اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20، مانند سر هالفورد مکیندر و آلفرد تایر ماهان، نظریههای تأثیرگذاری را ارائه کردند که در آن کشورها به عنوان قدرتهای زمینی یا دریایی طبقهبندی شدند. برای مثال، مکیندر استدلال میکرد که قدرتهای زمینی، اغلب مستبد و نظامی، کنترل قابل توجهی بر سرزمینها و جمعیتهای وسیع دارند. در همین حال، ماهان بر این ایده تمرکز کرد که کشورهای دریایی که معمولاً به عنوان دموکراتیک و لیبرال دیده میشوند، میتوانند نفوذ خود را از طریق ناوگان دریایی قوی و کنترل خطوط دریایی که برای توسعه تجارت و اقتصادی حیاتی هستند، نشان دهند.
در حالی که این دوگانگیها همیشه بیش از حد سادهسازی شدهاند و اغلب برای شیطان جلوه دادن دشمنان در روایتهای ژئوپلیتیکی مورد استفاده قرار میگیرند، اما همچنان چارچوبهای مفیدی باقی ماندهاند. درگیری در اوکراین ماهیت منسوخ تلقی جنگ زمینی و دریایی را به عنوان حوزه های جداگانه برجسته می کند. حملات زمینی و هوایی روسیه با شکست های قابل توجهی در دریای سیاه همراه بوده است که استراتژی نظامی گسترده تر و جاه طلبی های منطقه ای آن را تهدید می کند.
علیرغم برخی موفقیت ها در خشکی، موقعیت روسیه در دریا از زمان تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه 2022 به طور قابل توجهی تضعیف شده است. دریای سیاه، مجموعه آبی محصور در مرز ترکیه، بلغارستان، رومانی، اوکراین و روسیه، از لحاظ تاریخی منطقه مورد مناقشه بوده است. اهمیت استراتژیک دریای سیاه چیز جدیدی نیست. قرنهاست که نقطه اشتعال بوده و نقشی حیاتی در توازن قدرت در اروپای شرقی و منطقه وسیعتر مدیترانه ایفا میکند.
تصرف کریمه توسط روسیه در سال 2014 به یک نقطه عطف کلیدی در مبارزه مدرن برای دریای سیاه تبدیل شد. روسیه پس از کنترل کریمه، پایگاه دریایی استراتژیک سواستوپل را نیز تصرف کرد. این پایگاه به روسیه کنترل دریای سیاه را داد که زمانی بخشی از قلمرو دریایی اوکراین بود. این به مسکو اجازه داد تا صادرات اوکراین را مختل کند و بر اقتصاد اوکراین فشار بیاورد.
با این حال، با وجود دستاوردهای اولیه، تلاش های روسیه برای تسلط بر دریای سیاه شکست خورد. اوکراین با حمایت متحدان خود در ناتو مقاومت شدیدی از خود نشان داد. رومانی، بلغارستان و ترکیه برای باز نگه داشتن خطوط دریایی همکاری میکنند و به اوکراین اجازه میدهند به صادرات غلات که یک راه نجات اقتصادی حیاتی است، ادامه دهد. کشتیهای باری اوکراینی از آبهای مجاور این کشورها عبور میکردند و سپس از تنگه بسفر به دریای مدیترانه میرفتند و به عرضه غلات مهم به بازارهای جهانی بهویژه آفریقا ادامه میدادند.
در نتیجه این همکاری، اوکراین توانست در سه ماهه اول سال 2024 بین 5.2 تا 5.8 میلیون تن غلات در ماه صادر کند که نسبت به 2 میلیون تنی که در تابستان 2023 دریافت کرد، یعنی زمانی که حملات روسیه به طور موقت انجام شد، افزایش قابل توجهی داشت. صورت گرفت. تجارت را خفه کرد اگرچه صادرات غلات اوکراین کمتر از 6.5 میلیون تن در ماه قبل از جنگ باقی مانده است، اما انعطاف پذیری دریایی این کشور به تقویت اقتصاد آن کمک کرده است.
اوکراین علاوه بر تضمین امنیت مسیرهای تجاری، اقدام مستقیمی علیه ناوگان دریای سیاه روسیه انجام داده است. اوکراین با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین حدود 15 کشتی جنگی روسیه را که تقریباً نیمی از ناوگان روسیه در دریای سیاه قبل از جنگ بود، با موفقیت غرق کرد یا به آنها آسیب رساند. این فرسایش مداوم روسیه را مجبور کرد که کشتیهای خود را از سواستوپل خارج کند و آنها را به بخش شرقی دریای سیاه، دور از خط مقدم درگیری، بازگرداند.
این سلسله شکست ها به وضوح ناتوانی روسیه را در حفظ سلطه در آب های نزدیک خود علیرغم ادعاهای تاریخی خود در منطقه نشان داده است. به طور گسترده تر، ناتوانی روسیه در کنترل دریای سیاه به طور قابل توجهی توانایی روسیه را در ارائه قدرت دریایی فراتر از منطقه تضعیف می کند. بدون کنترل دریای سیاه، روسیه نمی تواند در مدیترانه نفوذ داشته باشد و موقعیت استراتژیک آن در اروپا و خاورمیانه را بیشتر تضعیف کند.
چالش های دریایی روسیه منحصر به درگیری فعلی نیست. این کشور سابقه طولانی در جنگ قدرت در دریا دارد که اغلب مجبور به گرفتن مواضع دفاعی در آب های نزدیک خود می شود.
در سال 1905، در طول جنگ روسیه و ژاپن، هنگامی که نیروی دریایی امپراتوری ژاپن ناوگان بالتیک روسیه را در نبرد تسوشیما منهدم کرد، روسیه متحمل شکست دریایی فاجعهبار شد. این ضایعه شرم آور نشانه آشکاری از مشکلات روسیه در عملیات آبی دوربرد بود. مشکلات مشابهی در طول جنگ های جهانی اول و دوم به وجود آمد، زمانی که قدرت دریایی روسیه عمدتاً به عملیات دفاعی در دریای بالتیک و دریای سیاه محدود شد. در طول این درگیری ها، روسیه اغلب به کمک های خارجی، مانند حمایت مادی متفقین در طول جنگ جهانی دوم، برای حمایت از تلاش های جنگی خود متکی بود.
حتی در طول جنگ سرد، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به طور قابل توجهی توانایی های دریایی خود را افزایش داد، توانایی آن برای عملیات در آب های دور محدود باقی ماند. ناوگان زیردریایی اتحاد جماهیر شوروی به ستون فقرات استراتژی دریایی آن تبدیل شد، که اساساً برای جلوگیری از نفوذ نیروهای ناتو در نزدیکی آب های تحت کنترل شوروی طراحی شده بود، نه هدایت قدرت به آب های دوردست جهانی.
امروز روسیه با وضعیتی مواجه است که یادآور این مبارزات گذشته است. با کاهش شدید نفوذ روسیه در دریای سیاه، توانایی روسیه برای نشان دادن قدرت دریایی فراتر از آب های نزدیک در معرض تهدید است. از دست دادن کنترل دریای سیاه نه تنها نفوذ روسیه در دریای مدیترانه را محدود می کند، بلکه توانایی روسیه را برای تهدید جناح جنوبی ناتو یا کنترل مسیرهای تجاری تجاری دریایی کاهش می دهد.
روسیه در پاسخ به آسیب پذیری فزاینده خود، به دنبال راه های جدیدی برای گسترش دامنه دریایی خود است. این امر منجر به افزایش همکاری نظامی با چین شده است، کشوری با جاه طلبی های رو به رشد در آب های دور و نزدیک.
شکست روسیه در دریای سیاه باعث تقویت روابط دریایی با چین شد. دو کشور به طور فزاینده ای در رزمایش های دریایی از جمله رزمایش های مشترک دریایی در دریای چین جنوبی در ژوئیه 2024 همکاری کرده اند. به گفته مقامات چینی، این رزمایش ها باعث تعمیق همکاری بین دو کشور و بهبود توانایی آنها در پاسخگویی مشترک به تهدیدات امنیتی در دریا شده است. . .
چنین همکاری هایی به نفع هر دو کشور است. برای روسیه، نزدیک شدن به چین به این کشور اجازه می دهد تا علیرغم زیان هایش در دریای سیاه، در صحنه جهانی باقی بماند. روسیه با همکاری با چین، به تخصص دریایی چین و قابلیتهای آبهای عمیق، بهویژه در اقیانوس آرام و هند دسترسی پیدا میکند. چین به نوبه خود از تجربه روسیه در آب های قطب شمال که به دلیل تغییرات آب و هوایی قابل کشتیرانی تر می شود، بهره می برد.
با این حال، ماهیت این رابطه نابرابر است. از آنجایی که روسیه به طور فزاینده ای برای عملیات آب از راه دور به چین وابسته می شود، به طور فزاینده ای به عنوان شریک کوچک در این رابطه دیده می شود. این پویایی در وابستگی روسیه به حمایت دریایی چین برای تامین منافع خود در آفریقا و اقیانوس هند مشهود است. در حالی که روسیه منافع اقتصادی خود را در آب های دور، به ویژه در آفریقا دارد، این منافع اغلب با استراتژی گسترده تر چین برای گسترش اقتصاد جهانی همپوشانی دارند.
کاهش حضور نیروی دریایی روسیه در دریای سیاه بعید است در آینده نزدیک بازگردانده شود. حتی اگر روسیه در جنگ خود علیه اوکراین به نوعی پیروزی زمینی دست یابد، فقدان قابل توجه قدرت دریایی را جبران نخواهد کرد. شکست دریای سیاه روسیه را وادار کرد تا در موقعیت دریایی دفاعی قرار گیرد و این کشور را وادار کرد تا به اتحاد با قدرتهای دریایی قویتر مانند چین برای حفظ حتی یک ظاهر نفوذ دریایی جهانی تکیه کند. استراتژی گسترده تر ژئوپلیتیک روسیه برای سال های آینده.
روسیه ممکن است با توانایی محدود خود برای نشان دادن قدرت به تنهایی، به طور فزاینده ای بر اتحادهای منطقه ای و استراتژی های جنگ نامتقارن تمرکز کند تا کاستی های دریایی خود را جبران کند. توسعه همکاری با چین، اگرچه از برخی جهات سودمند است، همچنین بر وضعیت رو به افول روسیه به عنوان یک قدرت دریایی جهانی تأکید میکند و بر محدودیتهای دسترسی نظامی این کشور تأکید میکند. استراتژی دریایی روسیه شکست این کشور در کنترل دریای سیاه، اهداف نظامی گسترده تر آن را تضعیف کرده، موقعیت آن را در امور دریایی جهانی تضعیف کرده و آن را به طور فزاینده ای به چین وابسته کرده است. این پیامدها بسیار فراتر از دریای سیاه طنین انداز خواهند شد و توازن قوا را در مناطق کلیدی دریایی در سال های آینده تغییر خواهند داد.