ایشیبا شیگرو، وزیر دفاع سابق و تندرو شناخته شده در امنیت ملی، به عنوان رئیس حزب حاکم لیبرال دموکرات ژاپن (LDP) انتخاب شد و او را به نخست وزیر جدید ژاپن تبدیل کرد. ظهور آن پیامدهای مهمی دارد، به ویژه در شکل دادن به سیاست دفاعی ژاپن و اتحادهای بین المللی. همانطور که ایشیبا وارد نقش رهبری می شود، ژاپن می تواند موضع قاطع تری را در مورد امنیت ملی ببیند و از سیاست های سنتی صلح طلبانه خود پس از جنگ دور شود. این تحول قرار است در سراسر منطقه آسیا و اقیانوسیه و فراتر از آن طنین انداز شود و به طور بالقوه پویایی امنیت منطقه را تغییر دهد.
ظهور ایشیبا نمادی از نگرانی های فزاینده ژاپن در مورد محیط امنیتی فزاینده ای است. ایشیبا که بهخاطر مواضع سختگیرانهاش در دفاع شناخته میشود، مدتهاست که از ناتوی آسیا، یک سیستم امنیت جمعی با هدف مهار چین و مقابله با تهدیدهای فزاینده کره شمالی و روسیه حمایت میکند. پیشنهاد او به دنبال جذب متحدان کلیدی ایالات متحده در منطقه، از جمله کره جنوبی و استرالیا، با الگوی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در اروپا است.
مفهوم ناتوی آسیایی کاملاً جدید نیست، اما طرفداری سرسخت ایشیبا آن را به جریان اصلی گفتمان سیاسی ژاپن ارتقا می دهد. دیدگاه او از نگرانی ناشی می شود که سیستم دفاعی کنونی ژاپن، که به شدت به اتحاد خود با ایالات متحده متکی است، در برابر تهدیدهای فزاینده ناکافی است. برای ایشیبا، ناتوی آسیایی یک سیستم قوی از امنیت جمعی را فراهم می کند و توانایی ژاپن برای دفاع از خود را در همکاری با متحدان منطقه ای خود تقویت می کند. بحران در اوکراین که به طور قابل توجهی پویایی امنیت جهانی را تغییر داده است، نیروی محرکه درخواست او برای ایجاد یک ساختار اتحاد جدید است. ایشیبا معتقد است همانطور که ناتو در سازماندهی دفاع دسته جمعی اروپا نقش کلیدی داشته است، مشابه آسیایی می تواند از تجاوزات در منطقه هند و اقیانوس آرام، به ویژه چین، کره شمالی و روسیه جلوگیری کند.
تهدیدهای فزاینده از سوی چین، روسیه و کره شمالی
تلاش ایشیبا برای تقویت موقعیت دفاعی و ساختارهای امنیتی چندجانبه خود به شدت تحت تأثیر آنچه که او به عنوان تهدیدهای فوری از سوی چین، روسیه و کره شمالی میبیند، قرار دارد. اتحاد سه جانبه بین این کشورها که به طور فزاینده ای نشانه های همکاری نظامی را نشان می دهد، ژاپن را به شدت نگران کرده است.
قاطعیت چین در دریاهای چین شرقی و جنوب چین، به ویژه برنامه های بالقوه آن برای حمله به تایوان، نگرانی شدید ایشیبا را به همراه دارد. او این درگیری بالقوه را نسخه ای محلی از بحران اوکراین می داند که پیامدهای مستقیمی برای ژاپن خواهد داشت. ایشیبا استدلال می کند که بدون سیستم امنیت جمعی مانند ناتو در آسیا، ژاپن و همسایگانش در برابر توسعه طلبی چین آسیب پذیر خواهند بود.
علاوه بر چین، توسعه مداوم تسلیحات هستهای و موشکهای بالستیک کره شمالی برای مدت طولانی یکی از نگرانیهای جدی ژاپن بوده است. رشد روابط نظامی بین کره شمالی و روسیه، به ویژه پس از بحران اوکراین، تنها احساس فوریت ژاپن برای تقویت توان دفاعی خود را تقویت کرده است. برای ایشیبا، رژیم غیرقابل پیش بینی کره شمالی و جاه طلبی های هسته ای آن تهدیدی جدی است که باید با مکانیسم های دفاعی جمعی و بازدارندگی تقویت شده مقابله شود.
توسعه موقعیت دفاعی ژاپن
در دوران پیشینیان ایشیبا، به ویژه نخست وزیران شینزو آبه و فومیو کیشیدا، ژاپن گام های مهمی را برای تقویت قابلیت های دفاعی خود برداشته است. تجسم مجدد قانون اساسی صلحطلب ژاپن در دوران دولت آبه، امکان دفاع از خود را به صورت دستهجمعی فراهم میآورد و به نیروهای دفاع شخصی ژاپن (SDF) اجازه میدهد در خصومتها شرکت کنند، حتی زمانی که خود ژاپن مورد حمله مستقیم قرار نگیرد. این تغییر نشان دهنده انحراف اساسی از صلح طلبی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم بود.
در طول دولت کیشیدو، ژاپن هزینه های دفاعی خود را به نزدیک به 2 درصد تولید ناخالص داخلی خود افزایش داد، افزایش قابل توجهی که نشان دهنده وضعیت دفاعی فعال تر است. ژاپن همچنین شراکت استراتژیک خود با ایالات متحده و سایر متحدان کلیدی خود را با مشارکت در چهارجانبه و تقویت همکاری های سه جانبه با کره جنوبی و ایالات متحده تقویت کرده است. این ابتکارات، همراه با تعامل فزاینده ژاپن با کشورهای ناتو، مانند شرکت در رزمایش های مشترک و افزایش تولید تجهیزات دفاعی، بر تعهد این کشور برای ایفای نقش بیشتر در امنیت منطقه تاکید می کند.
با این حال، ایشیبا می خواهد این تحولات را بیشتر پیش ببرد. همانطور که ژاپن ارتش خود را مدرن می کند و اتحادها را تقویت می کند، چشم انداز ایشیبا شامل افزایش استقلال دفاعی ژاپن است. او معتقد است که ژاپن نباید همیشه به ایالات متحده وابسته باشد، اگرچه او اهمیت تداوم اتحاد ایالات متحده و ژاپن را به رسمیت می شناسد. فراخوان او برای ناتوی آسیایی، همراه با ایده بازدارندگی هستهای مشترک، بر این باور او تأکید میکند که ژاپن باید برای تضمین استقلال دفاعی خود تلاش بیشتری انجام دهد.
دوره جدیدی از سیاست خارجی ژاپن: بازنگری در پیمان امنیتی
یکی از مهمترین مؤلفههای چشمانداز ایشیبای برای سیاست خارجی ژاپن، تمایل او به مذاکره مجدد درباره معاهده امنیتی ژاپن و ایالات متحده است که مدتها به عنوان سنگ بنای استراتژی دفاعی ژاپن عمل کرده است. بر اساس معاهده فعلی، ایالات متحده موظف است در صورت حمله از ژاپن دفاع کند، در حالی که نیروهای نظامی ایالات متحده در پایگاه های مختلف در سراسر ژاپن مستقر هستند. با این حال، این معاهده در تعهدات خود نامتقارن است، زیرا ژاپن تعهدی متقابل برای محافظت از ایالات متحده به همان شیوه ندارد.
ایشیبا مشارکت برابر تری را بین ایالات متحده و ژاپن، مشابه اتحاد ایالات متحده و بریتانیا، متصور است. او استدلال می کند که ژاپن باید مسئولیت بیشتری برای دفاع خود بپذیرد و عدم تعادل در تعهدات بین دو کشور را کاهش دهد. در این زمینه، ایشیبا ایده های جسورانه ای از جمله امکان استقرار نیروهای SDF ژاپن در گوام، جایی که نیروهای آمریکایی مستقر هستند، به عنوان بخشی از یک ترتیب دفاعی متقابل ارائه کرد.
علاوه بر این، ایشیبا پیشنهاد کرد که نیروهای SDF ژاپن می توانند نقش بیشتری در مدیریت پایگاه های نظامی ایالات متحده در ژاپن داشته باشند. این ایده از تمایل به کاهش اصطکاک با مردم محلی، به ویژه در اوکیناوا، جایی که حضور پایگاههای نظامی ایالات متحده مدتها منبع تنش بوده، سرچشمه میگیرد. با اجازه دادن به نیروهای SDF برای ایفای نقش فعال تر در مدیریت پایگاه، ایشیبا امیدوار است مشکلات محلی را حل کند و در عین حال توانایی های دفاعی ژاپن را تقویت کند.
ایشیبا در مقاله ای که اخیرا برای موسسه هادسون منتشر کرد، بر لزوم تصویب قانون جامع امنیت ملی توسط ژاپن نیز تاکید کرد. با وجود تلاشهای جزئی برای نوسازی سیاست دفاعی ژاپن، ایشیبا استدلال میکند که هنوز چارچوب قانونی جامعی برای رسیدگی به چالشهای امنیتی فزاینده پیش روی این کشور وجود ندارد.
او معتقد است که بحران ژئوپلیتیک فعلی اطراف ژاپن، به ویژه با ظهور چین و افزایش همکاری نظامی بین کره شمالی و روسیه، می تواند بدون هشدار به جنگ منجر شود. ایشیبا برای آماده شدن برای چنین حوادث احتمالی خواستار تصویب قوانین امنیت ملی شد که مبنای قانونی روشنی برای اقدامات دفاعی ژاپن فراهم کند. این شامل مقرراتی برای دفاع شخصی جمعی و توانایی پاسخگویی به تهدیدات است حتی اگر خود ژاپن مستقیما مورد حمله قرار نگیرد.
با این حال، چشم انداز چنین قانونی احتمالاً با مقاومت داخلی و بین المللی روبرو خواهد شد. قانون اساسی ژاپن پس از جنگ، که جنگ را به عنوان وسیله ای برای حل و فصل اختلافات بین المللی رد می کند، از دیرباز منبع هویت و غرور ملی بوده است. هر گونه اقدام برای بازنگری بیشتر در سیاست دفاعی ژاپن، به ویژه در مورد دفاع شخصی جمعی، می تواند بحث هایی را در داخل کشور برانگیزد. در سطح بین المللی، پیشنهادهای ایشیبا می تواند نگرانی هایی را در میان چین، روسیه و کره شمالی و همچنین دیگر همسایگان ژاپن در جنوب شرقی آسیا ایجاد کند.
همانطور که ایشیبا به عنوان نخست وزیر به دست می آید، جهان به دقت زیر نظر خواهد داشت تا ببیند چگونه ایده های او به سیاست تبدیل می شود. رویکرد سختگیرانه او به دفاع و امنیت احتمالاً حمایت کسانی را در داخل ژاپن جلب می کند که معتقدند این کشور باید برای محافظت از خود در دنیایی که به طور فزاینده خطرناکتر تلاش کند، بیشتر تلاش کند. در عین حال، پیشنهادات او می تواند زنگ خطری را در پکن، مسکو و پیونگ یانگ و همچنین نگرانی در واشنگتن ایجاد کند، جایی که دولت بایدن با چالش های پیچیده سیاست خارجی خود پیش از انتخابات 2024 آمریکا دست و پنجه نرم می کند.
تمایل ایشیبا برای رساندن ژاپن به موقعیت برابری دفاعی بیشتر با ایالات متحده و حمایت او از ناتوی آسیایی نشان دهنده یک جهت جدید جسورانه برای سیاست خارجی ژاپن است. اینکه آیا این ایدهها به واقعیت تبدیل میشوند یا نه، باید دید، اما آنها منعکسکننده شناخت روزافزون ژاپن هستند که چشمانداز امنیتی بهطور چشمگیری تغییر کرده است و این کشور باید مطابق با آن سازگار شود.
ایشیبا این فرصت را خواهد داشت تا ایده های خود را در صحنه جهانی آزمایش کند. دوران تصدی او به عنوان نخست وزیر می تواند لحظه ای تعیین کننده برای ژاپن باشد زیرا این کشور به دنبال مقابله با چالش های پیچیده قرن بیست و یکم است، از ظهور چین تا تهدید مداوم کره شمالی و پویایی در حال تغییر اتحاد ایالات متحده و ژاپن. آنچه مسلم است این است که نقش ژاپن در منطقه هند و اقیانوس آرام و رویکرد آن به امنیت هرگز یکسان نخواهد بود.