مبارزه برای عدالت در زمان طالبان


زنان افغانستان

اوراق مچاله شده در دستان بی بی نازدانا نشان دهنده با ارزش ترین دارایی اوست، طلاق سخت به دست آمده او پس از یک جنگ حقوقی طاقت فرسا دو ساله. برای او، آنها نمادی از آزادی از زندگی است که هرگز نمی خواست، زندگی ای که در کودکی به آن سپرده شده بود. اما اکنون، تحت حاکمیت طالبان، همان اوراق ارزشی ندارند. دادگاه هایی که زمانی به او آزادی داده بودند، دوباره سازماندهی شدند و طلاق او بر اساس تفسیر افراطی طالبان از قوانین شریعت باطل شد.

مبارزات نازدانا نمادی از تخریب گسترده‌تر حقوق زنان در افغانستان از زمانی که طالبان در اوت 2021 به قدرت رسیدند. رژیم خشن به طور سیستماتیک حمایت های قانونی زنان را تضعیف کرد، هزاران تصمیم دادگاه را لغو کرد و عملاً زنان را در روند قانونی ساکت کرد. برای زنانی مانند نازدانا، این دوره جدید در تاریخ افغانستان بازگشتی به سایه است، جایی که آزادی که در دسترس بود اکنون بار دیگر دست نیافتنی است.

مبارزه برای آزادی

مصیبت نازدانا از زمانی شروع شد که او تنها هفت سال داشت، او به عنوان بخشی از “ازدواج بد” به مردی قول داده شد، سنتی که برای حل و فصل اختلافات خانوادگی با مبادله دختران برای تبدیل “دشمنان به دوستان” استفاده می شود. این مرد حکمت الله زمانی که نازدانا 15 ساله بود به دنبال عروسش آمد، اما او قبول نکرد که با او زندگی کند. او با سرپیچی از خانواده و سنت‌های خود، در دادگاه‌های دولت قبلی افغانستان که تحت حمایت ایالات متحده بود، به دنبال حمایت بود. او دو سال طولانی برای آزادی خود مبارزه کرد و در نهایت دادگاه به نفع او رای داد و به او اجازه داد تا از حکمت الله جدا شود.

نازدانا به یاد می آورد: «قاضی به من گفت: حالا تو طلاق گرفتی و با هرکسی که بخواهی ازدواج می کنی. با این حال، این آزادی کوتاه مدت بود. زمانی که طالبان در اوت 2021 بر افغانستان مسلط شدند، حکمت الله، یکی از اعضای تازه تاسیس طالبان، از این تصمیم درخواست تجدید نظر کرد. تنها 10 روز پس از ورود طالبان به کابل، طلاق سخت نازدانا باطل شد.

تحت رژیم جدید طالبان، زنان دیگر حق ندارند در دادگاه وکالت کنند. وقتی نازدانا سعی کرد از پرونده خود دفاع کند، به او گفتند که برادرش باید به جای او صحبت کند. او گفت: «دادگاه به من گفت که یک پدیده شخصی خلاف شرع است. علیرغم تلاش برادرش برای توضیح اینکه بازگشت اجباری نازدانا نزد همسر سابقش جان او را به خطر می اندازد، دادگاه به نفع حکمتولا رای داد. نازدانا و برادرش پس از اتمام گزینه های قانونی خود و تهدید بازگشت خشونت آمیز به مردی که از او می ترسید، تصمیم دردناکی برای فرار گرفتند.

فروپاشی نظام حقوقی افغانستان

مورد نازدانی تنها یکی از ده ها هزار مورد است. از زمان بازگشت طالبان، بیش از 355000 پرونده در دادگاه های سازماندهی مجدد این گروه رسیدگی شده است. به گفته عبدالوحید حقانی، مسئول رسانه ای دادگاه عالی افغانستان، بیشتر این پرونده ها مربوط به مسائل جنایی، اختلافات زمین و مسائل خانوادگی است – از جمله بسیاری از پرونده های طلاق مانند پرونده نازدانی.

در حکومت قبلی، افغانستان چارچوب قانونی نسبتاً مترقی داشت که شامل حمایت از زنان می شد. قوانینی مانند قانون منع خشونت علیه زنان (EVAW) در سال 2009 به عنوان دستاوردهای مهم مورد ستایش قرار گرفته است. زنانی مانند فوزیه امینی، قاضی سابق دادگاه عالی، نقش کلیدی در ایجاد یک سیستم حقوقی عادلانه برای زنان افغان، حمایت از پناهگاه‌های زنان، مراقبت از کودکان بی‌سرپرست و قوانین مبارزه با قاچاق، ایفا کرده‌اند.

با این حال، این دستاوردها به سرعت از بین رفت. طالبان استدلال می کنند که احکام صادر شده توسط دولت سابق “غیر اسلامی” بوده و تصمیمات بی شماری از جمله احکام طلاق را بدون توجه به مراحل قبلی دادگاه یا قانون مدنی چندین دهه باطل کرده است. عبدالواحد حقانی با رد این تصمیم به نفع نازدانا به دلیل عدم حضور حکمت الله در دادگاه توضیح داد: تصمیم دولت فاسد قبلی مبنی بر لغو ازدواج حکمت الله و نازدانا خلاف شرع و قوانین ازدواج بود.

سیستم قضایی طالبان اکنون به طور کامل بر اساس تفسیر آنها از شریعت، به ویژه فقه حنفی، یک مکتب فقهی اسلامی که به قرن هشتم بازمی‌گردد، اداره می‌شود. اگرچه آنها می گویند که برای رفع نیازهای مدرن به روز شده است، بسیاری از افغان ها، به ویژه زنان، این سیستم را یک گام به عقب می دانند. طالبان تمام قضات سابق را، اعم از زن و مرد، برکنار کرده و افرادی را جایگزین عقاید تندرو خود کرده اند.

برای زنانی که زمانی در سیستم قضایی افغانستان کار می کردند، تغییرات ویرانگر است. فوزیه امینی که پس از بازگشت طالبان به قدرت از افغانستان گریخت، می‌گوید اگر هیچ زنی اجازه محاکمه نگیرد، امید چندانی به حقوق زنان وجود ندارد. او می گوید: «ما نقش مهمی ایفا کردیم. «اگر زنی از شوهرش طلاق دهد و مستندات محکمه‌ای وجود داشته باشد، قطعی است. احکام دادگاه نمی تواند تغییر کند زیرا رژیم در حال تغییر است.»

سکوت زنان در نظام حقوقی

یکی از فوری ترین پیامدهای بازگشت طالبان، محرومیت زنان از هر نقشی در روند قضایی بود. زنان دیگر اجازه ندارند قاضی، دادستان یا وکیل باشند و اغلب از وکالت در دادگاه منع می شوند. عبدالرحیم رشید، رییس اداره امور خارجه ستره محکمه افغانستان، این تصمیم را توجیه کرد و گفت: “زنان صلاحیت ندارند و نمی توانند قضاوت کنند، زیرا در اصول شرعی ما، کار عدلی مستلزم افراد با هوش بالا است.”

این تصمیم نه تنها چندین دهه پیشرفت را تضعیف می کند، بلکه زنان افغان را بیش از هر زمان دیگری آسیب پذیر می کند. با عدم حضور زنان در قوه قضائیه و عدم وجود نمایندگی در پرونده های حقوقی، عدالت خواهان راه های کمی برای رجوع دارند. برای نازدانا و تعداد بی‌شماری دیگر، این بدان معناست که دادگاه‌ها دیگر جایی نیستند که بتوانند در آن محافظت کنند. در عوض، آنها ابزار سرکوبی هستند که برای سلب قدرت زنان و تحمیل دیدگاه طالبان در مورد جامعه اسلامی استفاده می شود.

اصلاح نظام قانونی توسط طالبان بخشی از یک کارزار گسترده تر برای کنترل زندگی زنان است. از زمان به قدرت رسیدن، آنها محدودیت های متعددی را برای زنان اعمال کرده اند، از جمله ممنوعیت تحصیل فراتر از کلاس ششم، محدودیت تردد بدون سرپرست مرد و محدودیت در اشتغال. هدف از این اقدامات، همراه با اصلاحات اساسی در سیستم قضایی، محدود کردن مشارکت زنان در زندگی عمومی و محدود کردن آنها در خانه‌هایشان است.

تحت این رژیم جدید، زنان دوباره خود را در اختیار مردان قرار دادند. ازدواج ها، طلاق ها و مسائل خانوادگی بدون دخالت آنها حل و فصل می شود و قوانینی که زمانی از آنها حمایت می کرد پاک شده است. قضیه نازدانا یادآور شکنندگی حقوق زنان در افغانستان است. طلاق او که زمانی نماد آزادی او بود، تبدیل به یک تکه کاغذ شده است که هیچ جایگاه قانونی ندارد.

در حالی که زنان افغان با آینده تیره و تاریکی روبرو هستند، بسیاری از جامعه جهانی خواستار مداخله هستند. سازمان‌های حقوق بشر و گروه‌های زنان افغان از سازمان ملل متحد و دولت‌های خارجی خواسته‌اند تا بر طالبان برای بازگرداندن حقوق زنان و دسترسی به آموزش، کار و سیستم قانونی فشار بیاورند.

اما برای زنانی مانند نازدانا که به عنوان پناهنده در کشورهای همسایه زندگی می کنند، کمک دور به نظر می رسد. او می گوید: «من به درهای بسیاری زدم و درخواست کمک کردم، از جمله سازمان ملل، اما هیچکس صدای من را نشنید. او کاغذهایی را که زمانی نشان دهنده پیروزی او بود، در چنگ می‌اندازد، حالا چیزی بیش از یادآوری چیزی نیست که از دست داده است. “پشتیبانی کجاست؟ آیا من به عنوان یک زن لیاقت آزادی را ندارم؟»

داستان نازدانا منحصر به فرد نیست، اما نمادی از مبارزاتی است که زنان افغان تحت حاکمیت طالبان با آن روبرو بوده اند. این زنان که از حقوق خود محروم شده‌اند، در دادگاه ساکت شده‌اند و از حمایت‌های اولیه‌ای که در گذشته داشتند محروم شده‌اند، نبردی سخت برای عدالت به راه انداخته‌اند. بازگشت به سیستمی که زندگی زنان را به دست مردان می‌سپارد – اغلب بر خلاف میل آنها – گامی به عقب است و سال‌ها پیشرفت سختی را خنثی می‌کند.

جامعه جهانی نباید چشم خود را بر سرنوشت زنان افغان ببندد. برای زنانی مانند نازدانا، که قبلاً خیلی از دست داده‌اند، مبارزه برای آزادی هنوز به پایان نرسیده است. در جهانی که به طرق مختلف پیش رفته است، زنان افغانستان خواهان فرصتی هستند تا با آن پیش بروند – نه اینکه تحت الشعاع رژیمی قرار گیرند که می خواهد صدای آنها را پاک کند. در همین حین نازدانا منتظر است و کاغذها را در دست گرفته و امیدوار است که کسی صدای او را بشنود. طلاق او که زمانی نماد آزادی او بود، اکنون یادآور مبارزاتی است که او و هزاران زن افغان هنوز با آن روبرو هستند.

دیدگاهتان را بنویسید