از آغاز قرن حاضر، روابط بین چین و ژاپن درگیر دورههای تنش ناشی از اختلافات ارضی، نارضایتیهای تاریخی، اختلافات ایدئولوژیک و تغییر چشماندازهای ژئوپلیتیکی بوده است. این رابطه شکننده توسط روایتهای پیچیده در هر دو جامعه، از درامهای تلویزیونی ضدژاپنی در چین تا احساسات ناسیونالیستی در حال جوشش ناشی از زخمهای تاریخی، بیشتر متشنج شده است.
با وجود این تنش ها، تلاش های رسمی برای بهبود روابط صورت گرفته است. یک تلاش مهم در زمان رهبری شینزو آبه انجام شد که برای اولین بار “روابط سودمند استراتژیک دوجانبه” را بین دو کشور پیشنهاد کرد. دولت یاسوآ فوکودا بعداً این رویکرد را رسمیت داد و لحظه ای قابل توجه از خوش بینی دیپلماتیک را رقم زد.
در حالی که دیپلماسی سطح بالا در طول سالها فعال باقی مانده است، با دیدارهای اخیر بین شی جین پینگ، رئیسجمهور چین و فومیو کیشیدا، نخستوزیر ژاپن که بر تعهد به بهبود روابط تأکید میکند، چالشهای اساسی همچنان پیشرفت را تحت الشعاع قرار میدهند. در همین حال، احساسات عمومی در هر دو کشور، به ویژه در چین، نشانه هایی از افزایش لفاظی ها و اقدامات ضد ژاپنی را نشان می دهد که تلاش های رسمی برای تقویت ثبات را تضعیف می کند.
درهم تنیدگی ژئوپلیتیک و اقتصادی
از نظر ژئوپلیتیکی، ژاپن و چین درگیریهای عمیقی را تجربه کردهاند، بهویژه بر سر دریای چین شرقی، جایی که اختلافات بر سر جزایر سنکاکو/دیائویو شور ملیگرایی را در هر دو طرف افزایش داده است. اختلافات دریایی و سرزمینی، همراه با مسائل تاریخی مانند تجاوز ژاپن در زمان جنگ در قرن بیستم، دیگ تنفری را ایجاد کرده است که هیچ یک از طرفین نتوانسته اند به طور کامل آن را خاموش کنند. اگرچه رهبران کشور برای کاهش تنش ها مذاکره کرده اند، اما تصور عمومی همچنان یک مانع مهم است.
با این حال، از نظر اقتصادی، دو کشور عمیقاً به یکدیگر وابسته هستند. ژاپن علیرغم پیوستن به تحریم های آمریکا علیه صنایع پیشرفته چین، همچنان روابط تجاری قوی خود را با همسایه خود حفظ می کند. صادرات ژاپن به چین نه تنها تراز تجاری مثبت 5 تریلیون ین را حفظ کرد، بلکه به تثبیت نرخ مبادله یوان چین نیز کمک کرد. در حالی که ژاپن به تلاش های ایالات متحده برای مهار چین، به ویژه در بخش های حساس مانند فناوری توجه دارد، اما به دقت برای حفظ منافع اقتصادی خود در منطقه مانور داده است. این رویکرد عملگرایانه به تجارت در تضاد کامل با همسویی سیاسی ژاپن با غرب است و منعکس کننده یک اقدام متعادل کننده است که بر پیچیدگی روابط معاصر چین و ژاپن تأکید میکند.
تبادل فرهنگی
در سمت نرمتر دیپلماسی، تبادل فرهنگی بین ژاپن و چین به شکوفایی خود ادامه میدهد. در سال های اخیر، محبوبیت انیمه و مانگا ژاپنی در چین دوباره زنده شده است. فیلمهایی مانند Slam Dunk، Your Name و Suzume موفقیت گستردهای کسب کردهاند و مخاطبان چینی را مجذوب خود کردهاند و پلی نادر از تفاهم بین دو کشور ایجاد کردهاند. پس از مرگ هنرمند مشهور مانگا آکیرا توریاما، که خلق اژدها بال اثری پاک نشدنی در فرهنگ پاپ جهانی بر جای گذاشت، طرفداران چینی غمگینی را ابراز کردند که نشان دهنده ارتباط عاطفی عمیق با صادرات فرهنگی ژاپن است.
با این حال، در حالی که مبادلات فرهنگی در سطوح بالاتر صمیمانه باقی ماند، روابط در سطح مردم بدتر شد. احساسات ضد ژاپنی راه خود را به حوادث روزمره باز کرد، که باعث بحث و جدل شد و به روابط شکنندهتر آسیب زد. چندین رویداد نگرانکننده، از جمله دستگیری یک دختر چینی به دلیل پوشیدن کیمونو در سوژو و اقدامات خرابکارانه علیه نمادهای ژاپنی در چین، نشاندهنده افزایش شکاف در سطح جامعه است.
رادیکال شدن جمعیت مردمی چین
نگران کننده ترین تظاهر احساسات ضد ژاپنی در چین رادیکالیزه شدن برخی از بخش های مردم بود. این تمایل در حمله به مدرسه ژاپنی در شنژن که منجر به مرگ غم انگیز یک کودک شد به وضوح نشان داده شد. علیرغم تلاش مقامات چینی برای برچسب زدن این حمله به عنوان “حادثه ای منفرد”، این حمله نگرانی های جدی در مورد افزایش خصومت ضد ژاپنی در مراکز شهری چین ایجاد کرد.
این اقدامات اغلب منعکس کننده رفتار سازمان های مجری قانون سطوح پایین تر و شهروندان مردمی است که احساسات رادیکال آنها همیشه با سیاست های دولت مرکزی همسو نیست. این شکاف فزاینده بین دیپلماسی رسمی و افکار عمومی نگران کننده است. یک جمعیت مردمی با سطح تحصیلات پایین تر و تمایل به نفوذ به عامل اصلی احساسات ضد خارجی و ملی گرایی تبدیل شده است. بر اساس مطالعات اخیر، بخش بزرگی از کاربران اینترنت چینی دارای تحصیلات دبیرستانی یا پایین تر هستند که نشان دهنده سطح پایین تفکر انتقادی و مستعد واکنش های تکانشی است. در این زمینه، بسیاری از لفاظیهای ضدژاپنی توسط روایتهای آنلاین که به نارضایتیهای احساسی و تاریخی ضربه میزنند، دامن میزند.
با توجه به اینکه تقریباً 40.5٪ از کاربران اینترنت چینی فقط دبیرستان را به پایان رسانده اند و فقط 18.8٪ آنها در دانشگاه یا بالاتر تحصیل کرده اند، گسترش احساسات ملی گرایانه منطقه ای زمینه مناسبی را در میان جمعیت کمتر تحصیل کرده پیدا کرده است. این افراد به شدت در معرض دستکاری از طریق پلتفرمهای آنلاین هستند، جایی که تأثیرگذاران و رسانههای مستقل میتوانند احساسات ضد ژاپنی را تحریک کنند و مسائل سیاسی را تقویت کنند.
قدرت رادیکالیزه شدن آنلاین
این رادیکالسازی تودهای از یک فرآیند ساختاریافته پیروی میکند که توسط تأثیرگذاران و رسانهها هدایت میشود که روایتها را در محدودههای قابل قبول سیاسی سوق میدهند. این موضوعات به سرعت در فضای آنلاین شتاب بیشتری پیدا میکنند و رسانههای جریان اصلی این گفتمان را منعکس میکنند و موجی غیرقابل توقف از افکار عمومی ایجاد میکنند که در نهایت بر اجماع عمومی تأثیر میگذارد. این اجماع سپس به سازمانهای دولتی منتقل میشود و اغلب رهبری را مجبور میکند که موضعی سختتر از آنچه در ابتدا در نظر گرفته شده بود اتخاذ کند.
محیط آنلاین چین به بستری برای ناسیونالیسم افراطی تبدیل شده است که می تواند به راحتی به سمت اهداف خارجی مانند ژاپن هدایت شود. حمله به مدرسه شنژن آخرین مورد از یک سری حوادثی است که منعکس کننده تأثیرات رادیکالیزاسیون مبتنی بر اینترنت است. به گفته کونگ چان، این رادیکالیسم که در حال حاضر خارجی ها را هدف قرار می دهد، می تواند به راحتی به سمت داخل حرکت کند تا نهادهای داخلی یا گروه های اجتماعی را هدف قرار دهد، اگر کنترل نشود.
حادثه شنژن به نقطه عطفی در روابط چین و ژاپن تبدیل شد و ژاپن خشم بی سابقه ای را ابراز کرد. فومیو کیشیدا، نخست وزیر ژاپن، این حمله را با شدیدترین عبارات محکوم کرد و آن را “جنایتی بسیار فجیع” خواند و از چین خواست تا امنیت شهروندان ژاپنی را در داخل مرزهای خود تضمین کند. چنین پاسخ تند ژاپن، کشوری که به زبان دیپلماتیک معتدل خود معروف است، جدی بودن وضعیت را نشان می دهد.
پیامدهای اقتصادی و اجتماعی
در حالی که پیامدهای دیپلماتیک این حمله قابل توجه است، تأثیر اجتماعی در ژاپن ممکن است حتی عمیق تر باشد. پس از این حادثه، چندین شرکت بزرگ ژاپنی، از جمله پاناسونیک و توشیبا، به کارمندان خود اجازه دادند تا به طور موقت به ژاپن بازگردند و اساساً عملیات تخلیه شرکت را راه اندازی کردند. چنین اقداماتی بر نگرانی عمیق جامعه مدنی ژاپن برای امنیت شهروندانش در چین تاکید دارد. تأثیر عاطفی این حوادث بر مردم ژاپن بسیاری از حسن نیت ایجاد شده توسط تلاش های دیپلماتیک قبلی را تضعیف کرد.
چین نیز با پیامدهای قابل توجهی از این حادثه مواجه است. در حالی که دولت وی ابراز تأسف و تأسف می کرد، لطمه به وجهه بین المللی وی، به ویژه در ژاپن و غرب، شدید بود. این حمله تلقی جهانی از چین را به عنوان کشوری که خشونت بیگانه هراسی می تواند در آن شعله ور شود، افزایش داده است و تلاش های دیپلماتیک این کشور برای نشان دادن خود به عنوان یک قدرت جهانی باثبات و مسئول را پیچیده تر کرده است.
پایین ترین سطح برای روابط چین و ژاپن؟
خسارت ناشی از حمله شنژن فراتر از فاجعه فوری است. این پتانسیل را دارد که روابط چین و ژاپن را در مسیر نزولی جدیدی قرار دهد. ژاپن که زمانی متحد محتاط ایالات متحده در استراتژی مهار خود علیه چین بود، اکنون ممکن است بیشتر در مدار واشنگتن قرار گیرد. نیروهای محافظهکار در ژاپن، که با افزایش احساسات ضد چینی تقویت شدهاند، ممکن است فشار خود را برای سیاست تهاجمیتر در قبال چین، نه تنها در زمینه تجارت، بلکه در زمینه امنیت، افزایش دهند.
علاوه بر این، پیامدهای این تغییر فراتر از ژاپن است. به عنوان بازیگر اصلی در جنوب شرقی آسیا، موضع ژاپن در قبال چین می تواند بر سیاست های دیگر کشورهای منطقه تأثیر بگذارد که بسیاری از آنها با دقت روابط بین دو غول اقتصادی را متعادل می کنند. نزدیکی ژاپن با ایالات متحده می تواند کل منطقه را تحت تاثیر قرار دهد و منجر به افزایش رقابت ژئوپلیتیکی شود.
در اصل، مشکل بین چین و ژاپن فقط در مورد ژئوپلیتیک نیست، بلکه در مورد دیدگاههای اجتماعی ریشهدار و رادیکالسازی مبتنی بر اینترنت است. در حالی که دیپلماسی سطح بالا بین دو کشور همچنان فعال است، اگر چین به افزایش احساسات ملی گرایانه در سطح مردم توجه نکند، این تلاش ها احتمالاً تضعیف می شود. وضعیت کنونی که در آن روابط خارجی تحت تأثیر هوا و هوس رادیکال های اینترنتی است، چالش مهمی برای رهبری چین ایجاد می کند.
اگر چین در مورد حفظ یک رابطه باثبات و سازنده با ژاپن و سایر نقاط جهان جدی است، باید برای پر کردن شکاف بین سیاستهای رسمی خود و احساسات مردمی اقدام کند. برای انجام این کار، نه تنها لازم است کنترل بر ناسیونالیسم رادیکال تقویت شود، بلکه باید گفتمان عقلانی تری را در حوزه عمومی تحت حاکمیت اینترنت ترویج کرد. تنها با پرداختن به این مسائل اجتماعی اساسی، چین میتواند امیدوار باشد که از حوادث آینده جلوگیری کند که تلاشهای دیپلماتیک این کشور را از مسیر خارج میکند و به جایگاه بینالمللی آن آسیب بیشتری میرساند. آینده روابط چین و ژاپن ممکن است به این بستگی داشته باشد که آیا پکن بتواند جامعه خود را از رادیکالیسم دور کند و به مسیری اساسی تر و سازنده تر برساند یا خیر.