حزب الله در بحبوحه حملات بی سابقه اسرائیل با بحران وجودی مواجه است


حزب‌الله، برجسته‌ترین گروه شبه‌نظامی لبنان، در طول سال گذشته متحمل یک سری شکست‌های وحشتناک شده است که رهبری، توانایی‌های نظامی و دوام بلندمدت آن را تضعیف کرده است. علیرغم تلاش‌های این سازمان برای نشان دادن ضررهای خود به عنوان بخشی از یک مبارزه تاریخی، نادیده گرفتن عمق بحرانی که اکنون با آن مواجه است دشوار می‌شود. رهبری و حامیان حزب‌الله به خود دلداری می‌دهند که «ما ۴۰ سال است که شهدا تقدیم می‌کنیم»، اما تشدید حملات اخیر اسرائیل، هک‌های ارتباطاتی و کشتار هدفمند، محدودیت‌های این روایت را آزمایش می‌کند.

برای دهه ها، حزب الله با رویکرد تبلیغاتی دو وجهی رشد کرد. از یک سو، رهبران و شهدای کشته شده را تجلیل می کند و آنها را به عنوان شخصیت های افسانه ای که الهام بخش نسل های آینده هستند، نشان می دهد. از سوی دیگر، اهمیت از دست دادن آنها را کم اهمیت جلوه می دهد و استدلال می کند که مرگ آنها مانع دستیابی به اهداف و قابلیت های سازمان نمی شود. با این حال، این روایت برای حفظ روحیه یا بسیج حمایت کافی نیست، به‌ویژه که حزب‌الله با دشوارترین دوره‌اش از زمان ایجادش در سال 1982 مواجه است.

شکست ارتباطات: یک نقص جدی

یکی از تضعیف‌کننده‌ترین ضربه‌هایی که حزب‌الله وارد کرده است، نفوذ به شبکه‌های ارتباطی زمانی امن آن است. ارتباط موثر ستون فقرات هر سازمان نظامی است و توانایی حزب الله در هماهنگی اقدامات خود همیشه برای موفقیت آن حیاتی بوده است. اما این ستون طی سال گذشته به طور سیستماتیک توسط اسرائیل برچیده شده است.

در ابتدا، توانایی اسرائیل برای نفوذ به شبکه های ارتباطی سیار حزب الله منجر به ترور فرماندهان اصلی میدانی شد. در میان قابل توجه ترین تلفات، فواد شکر، یکی از استراتژیست های نظامی ارشد حزب الله بود. با تشدید درگیری، مشخص شد که اسرائیل به شبکه تلفن ثابت خصوصی حزب‌الله نیز نفوذ کرده است – همان شبکه‌ای که حزب‌الله در سال 2008 یک جنگ داخلی کوچک برای حفظ آن انجام داد. این یک نقطه عطف بود زیرا سیستم ثابت غیرقابل نفوذ در نظر گرفته می شد که به معنای سطح جدیدی از آسیب پذیری برای گروه بود.

جدی ترین نقض ارتباطات زمانی رخ داد که اسرائیل حزب الله را فریب داد تا هزاران پیجر مین گذاری شده را خریداری کند. این وسایل در عرض چند دقیقه پس از استفاده منفجر شدند و عاملان و مقامات را به شدت مجروح کردند. انفجار این پیجرها به اسرائیل فرصت بی نظیری داد تا چهره های برجسته ای مانند ابراهیم آکیل، فرمانده واحد رضوان نخبه حزب الله را ردیابی کند. آکیل که در یکی از این انفجارها مجروح شده بود، از طریق تصاویر دوربین مداربسته هک شده بیمارستانی که در آن تحت درمان بود پیدا شد. تنها 24 ساعت بعد، او در یک حمله هوایی هدفمند به ساختمانی در ضاحیه، دژ حزب الله در جنوب بیروت کشته شد.

فروپاشی زیرساخت‌های ارتباطی حزب‌الله به شدت توانایی آن را برای ایجاد هرگونه درگیری مستقیم با اسرائیل مختل کرده است. خرابی های ارتباطی به این معناست که دشمن دستورات را به تاخیر می اندازد، به اشتباه مخابره می کند یا رهگیری می کند و عملاً عملیات فرماندهی و کنترل سازمان را متوقف می کند. در آگوست 2023، اسرائیل به نشست رهبران حزب الله در ضاحیه حمله کرد و نشان داد که اثربخشی عملیاتی این گروه کاهش یافته است. این حمله نه تنها تصمیم گیری استراتژیک حزب را تضعیف کرد، بلکه سیگنال روشنی را ارسال کرد: ارتباطات حزب الله کاملاً به خطر افتاد.

حملات پیشگیرانه به زیرساخت های نظامی

علاوه بر نارسایی های ارتباطی، زیرساخت های نظامی حزب الله نیز در اثر حملات پیشگیرانه اسرائیل آسیب جدی دید. در تابستان 2023، آشکار بود که اسرائیل دست بالا را داشت و یک سری حملات هوایی ویرانگر را علیه انبارهای موشک، پهپادها و مواضع استحکامات حزب الله انجام داد. در 25 اوت، نزدیک به 100 جنگنده اسرائیلی موشک‌اندازهای حزب‌الله را در سراسر جنوب لبنان منهدم کردند و توانایی این گروه را برای انتقام گرفتن از قتل فواد شکر مختل کردند.

این حمله پیشگیرانه پتانسیل نظامی ضعیف حزب الله را آشکار کرد. اگرچه حزب الله پس از آن موفق شد چندین موشک پرتاب کند، اما ابتکار عمل از دستان این سازمان خارج شد. در حالی که حزب‌الله از لحاظ تاریخی به توانایی‌اش برای ضربه زدن به اسرائیل با دقت و وحشیانه افتخار می‌کند، توانایی‌اش برای انجام این کار به دلیل حملات مداوم اسرائیل علیه زیرساخت‌های نظامی‌اش فلج شده است.

علاوه بر این، بنا بر گزارش‌ها، اسرائیل تأسیسات تولید موشک و پهپاد حزب‌الله را هدف قرار داده و توانایی آن را برای ایجاد یک تهدید استراتژیک کاهش داده است. چیزی که زمانی بزرگ‌ترین عامل بازدارنده حزب‌الله علیه اسرائیل – تهدید شلیک گسترده موشک – بود، به شدت تضعیف شده است. با انهدام سایت های پرتاب حساس، توانایی حزب الله برای انجام عملیات تلافی جویانه مداوم به طور فزاینده ای زیر سوال می رود. این حملات نه تنها توانایی فوری حزب الله برای مقابله به مثل را خنثی کرد، بلکه توانایی بلندمدت آن برای بازسازی قدرت نظامی خود را نیز تضعیف کرد.

قتل های سیستماتیک رهبران و عوامل عملیاتی

رهبری حزب الله به طور سیستماتیک در عملیات های اسرائیل در سال گذشته هدف قرار گرفته است که شاید دردناک ترین ضربه از همه باشد. کمپین ترور روشمند اسرائیل، زنجیره فرماندهی حزب الله را ویران کرده است و خلاء رهبری در این سازمان ایجاد می کند که بعید است به این زودی ها پر شود.

ترور فؤاد شکر آغاز راه بود. از آن زمان، اسرائیل ده ها تن از شخصیت های ارشد حزب الله، از جمله فرماندهان میدانی، افسران اطلاعاتی و عواملی را که بر مناطق کلیدی مانند جنگ سایبری و هماهنگی هواپیماهای بدون سرنشین نظارت می کردند، کشته است. مهم‌ترین این عملیات‌ها در اواسط سپتامبر اتفاق افتاد، زمانی که اسرائیل نمودار مفصلی را منتشر کرد که سلسله مراتب نظامی حزب‌الله را نشان می‌داد – که نشان می‌داد شش فرمانده از 9 فرمانده ارشد حذف شده‌اند.

این کشتارها توانایی حزب الله را برای عملکرد در سطوح استراتژیک و عملیاتی فلج کرد. در سازمانی که اعتماد و تجربه در آن حرف اول را می زند، حذف سریع فرماندهان کهنه کار خلاء راهبردی ایجاد کرده است که پر کردن آن سال ها طول می کشد. حزب‌الله چهره‌هایی با چندین دهه تجربه در جنگ‌های چریکی، تاکتیک‌های نظامی و استراتژی منطقه‌ای را از دست داده است و این تلفات را نمی‌توان به سرعت با نیروهای جدید جایگزین کرد.

این کشتارها علاوه بر تأثیر عملیاتی، ضربه شدیدی به روحیه حزب الله وارد کرد. استخدام و آموزش سازمان بر اساس این ایده بود که رهبران آن اسطوره های دست نخورده ای هستند که جنبش را به سوی پیروزی هدایت می کنند. حذف پی در پی این رهبران این تصویر را از بین برد و باعث سرخوردگی و تردید داخلی در صفوف حزب الله شد. چنین از دست دادن روحیه پیشرفت خطرناکی برای جنبشی است که با تعهد ایدئولوژیک و وفاداری شخصی به رهبران خود رشد می کند.

جنبش در بحران

اوج این تلفات – خرابی ارتباطات، تخریب زیرساخت های نظامی و سر بریدن رهبری – حزب الله را در یک بحران وجودی فرو برد. این گروه که زمانی از نفوذ بی‌سابقه‌ای در لبنان برخوردار بود و به‌عنوان یک بازیگر کلیدی در چشم‌انداز ژئوپلیتیک گسترده‌تر خاورمیانه دیده می‌شد، اکنون در حالت تدافعی قرار دارد و از مجموعه‌ای از حملات هماهنگ‌شده که آینده آن را نامشخص گذاشته است، متزلزل شده است.

در داخل، حزب الله برای حفظ انسجام و حمایت تلاش می کند. حامیان سنتی او در لبنان شروع به زیر سوال بردن توانایی او در حفاظت از کشور و جامعه شیعه کرده اند. روایت شهادت ابدی که جنبش را طی دهه‌ها درگیری با اسرائیل حفظ کرد، در برابر حملات بی‌امان اسرائیل و از دست دادن رهبران نمادین حزب‌الله، به طور فزاینده‌ای از بین می‌رود.

در خارج، جایگاه حزب الله در میان متحدان منطقه ای خود به ویژه ایران و سوریه مورد تردید قرار گرفته است. در حالی که ایران همچنان حامی اصلی حزب الله است و بودجه، تسلیحات و آموزش را تامین می کند، اکنون این سوال مطرح می شود که آیا تهران به حمایت از جنبشی که به نظر می رسد در حال افول نهایی است، ادامه خواهد داد یا خیر. شکست حزب‌الله در حمله به اسرائیل به هر طریق معنادار، ارزش آن را برای استراتژی منطقه‌ای گسترده‌تر ایران، که به حفظ نیروهای نیابتی قادر به آزار اسرائیل و گسترش قدرت در سراسر خاورمیانه بستگی دارد، تضعیف می‌کند.

مشکلات حزب الله به موقعیت آن در چشم انداز پیچیده سیاسی لبنان نیز کشیده می شود. حزب الله که زمانی به عنوان مدافع حاکمیت لبنان و مقاومت در برابر اسرائیل شناخته می شد، اکنون متهم است که کشور را به یک درگیری غیرضروری کشانده است. فروپاشی اقتصادی که لبنان از سال 2019 تجربه کرده است تنها بر این اتهامات افزوده است، زیرا بسیاری از لبنانی‌ها معتقدند اولویت‌های نظامی حزب‌الله با نیاز مبرم این کشور به اصلاحات اقتصادی و سیاسی همخوانی ندارد.

نقطه عطفی برای حزب الله؟

ضرباتی که در سال گذشته به حزب الله وارد شد، می تواند شدیدترین ضربات در تاریخ 40 ساله آن باشد. این سازمان نه تنها با یک شکست نظامی، بلکه با یک بحران استراتژیک و ایدئولوژیک مواجه است که آینده آن را زیر سوال می برد. با قطع شبکه های ارتباطی، فلج شدن و تخریب زیرساخت های نظامی توسط ترورهای اسرائیل، رهبری حزب الله دیگر آن نیروی شکست ناپذیری نیست که زمانی به نظر می رسید.

ماه‌های آینده برای حزب‌الله بسیار مهم خواهد بود، زیرا تلاش می‌کند تا نقش خود را در لبنان و منطقه به‌عنوان یک کل سازماندهی و ارزیابی مجدد کند. اینکه آیا این کشور می تواند از این ضررها جبران کند و موقعیت خود را به عنوان یک قدرت پیشرو در خاورمیانه بازگرداند یا خیر، باید دید. با این حال، آنچه مسلم است این است که حزب‌الله بر سر دوراهی قرار دارد و تصمیماتی که در آینده نزدیک اتخاذ می‌کند، آینده این سازمان – و لبنان – را در سال‌های آینده تعیین خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید