بحران فزاینده ژئوپلیتیک و محیطی


دریای خزر

دریای خزر، بزرگترین آب داخلی جهان، با کاهش شدید و شتابان سطح آب مواجه است، مشکلی که به اندازه‌ای نگران‌کننده رسیده است که اکنون نه تنها ثبات اکولوژیکی منطقه، بلکه اقتصادی و نظامی آن را نیز تهدید می‌کند. پویایی

کارشناسان روسی، پس از بیانیه مهم ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در پایان اوت 2024، به پیامدهای جدی این پدیده پی بردند و رد قبلی اهمیت آن را لغو کردند. این به رسمیت شناختن یک فراخوان جدید برای همکاری بین پنج کشور ساحلی – روسیه، قزاقستان، ترکمنستان، ایران و آذربایجان – برای کاهش اثرات فاجعه بار این کاهش ایجاد کرد.

نگرانی ولادیمیر پوتین: تغییر در موضع مسکو

در آگوست 2024، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه علناً نگرانی خود را از کاهش سریع سطح آب در دریای خزر ابراز کرد و بر نیاز فوری به همکاری‌های منطقه‌ای برای رسیدگی به این مشکل تاکید کرد. اظهارات رئیس کرملین نشان دهنده تغییر قابل توجهی در نگرش مسکو به بحران زیست محیطی در دریای خزر است. تا این لحظه، برخی از کارشناسان روسی شدت وضعیت را کم اهمیت جلوه دادند و بر سایر اولویت های ژئوپلیتیکی و اقتصادی تمرکز کردند. با این حال، به رسمیت شناختن پوتین از وجود مشکل و تهدید بالقوه آن برای امنیت ملی و منافع اقتصادی روسیه، توجه جدی را به این موضوع جلب کرد و باعث شد که یک نشست اضطراری کارشناسان در آستاراخان برگزار شود.

نزول: یک آمار هشیارکننده

در جریان نشست آستاراخان، دانشمندان روسی داده های جدی ارائه کردند که بر فوریت این وضعیت تأکید می کند. آنها دریافتند که سطح آب دریای خزر با سرعت 69 سانتی متر (27 اینچ) در سال در حال کاهش است، رقمی خیره کننده که تقریباً 22000 کیلومتر مربع از بستر دریا را آشکار کرده است، منطقه ای که از نظر وسعت با اسرائیل یا اسلوونی قابل مقایسه است. این سرزمین‌های تازه کشف‌شده، جغرافیای منطقه را متحول می‌کنند و بخش‌های وسیعی از شمال خزر را که هم مرز با روسیه است، برای فعالیت‌های اقتصادی و نظامی نامناسب می‌سازند.

این کشف که در گستره خود نگران کننده است، درک متعارف از اهمیت دریای خزر به عنوان یک مجموعه آبی غنی از منابع و دارای اهمیت استراتژیک را به چالش می کشد. از دست دادن چنین منطقه عظیمی، شیلات، خطوط کشتیرانی و زیرساخت های انرژی را تهدید می کند که کشورهای ساحلی برای توسعه اقتصادی به آنها تکیه می کنند. علاوه بر این، پیامدهای نظامی احتمالی، به ویژه برای روسیه، عمیق است.

پیامدهای استراتژیک و اقتصادی برای روسیه

منافع نظامی و اقتصادی روسیه در دریای خزر گسترده است. خزر از دیرباز یک کریدور حیاتی برای انتقال نفت و گاز طبیعی به ویژه از قزاقستان و ترکمنستان به بازارهای بین المللی از طریق خطوط لوله تحت کنترل روسیه بوده است. این منابع برای حفظ نفوذ اقتصادی مسکو، به ویژه با توجه به تنش‌های سیاسی مداوم آن با غرب، حیاتی هستند. پایین آمدن سطح آب دریاها این کریدورهای انرژی را مختل می کند، که می تواند تأثیری آبشاری بر توانایی روسیه برای ایجاد قدرت و نفوذ در منطقه داشته باشد.

علاوه بر این، افت سطح آب سردردهای لجستیکی و استراتژیک جدیدی برای ارتش روسیه ایجاد می کند. دریای خزر شمالی که شامل دلتای ولگا می شود، منطقه ای کلیدی برای عملیات دریایی و زیرساخت های دفاعی است. با این حال، کاهش سریع سطح آب، بنادر را گل‌آلود کرده و قابلیت کشتیرانی دریا را کاهش می‌دهد، و حفظ حضور نظامی قوی روسیه در این منطقه را برای روسیه دشوارتر می‌کند.

یکی از مهم‌ترین نگرانی‌ها، تأثیر احتمالی روی کانال ولگا-دانمارک است که دریای خزر را به دریای آزوف و دریای سیاه متصل می‌کند. این کانال برای استراتژی دریایی روسیه حیاتی است زیرا به مسکو اجازه می‌دهد کشتی‌ها را بین دریای خزر و دریای سیاه جابجا کند، جایی که روسیه عملیات‌های نظامی را انجام می‌دهد، به ویژه در طول درگیری‌های جاری با اوکراین. کاهش جریان آب در رودخانه ولگا، منبع اصلی تغذیه دریای خزر، باعث کاهش دوام این کانال شده است. این تهدیدی برای مسدود کردن شریان مهم تحرک دریایی روسیه است.

ولگا و کانال ولگا-دانمارک: شیوه های زندگی در محاصره

کاهش سطح آب در دریای خزر به طور جدایی ناپذیری با کاهش سطح آب در ولگا، طولانی ترین رودخانه اروپا، که تقریباً 80 درصد از جریان ورودی خزر را تامین می کند، مرتبط است. ولگا، به نوبه خود، برای کانال ولگا-دانمارک، یک آبراه حیاتی برای کشتیرانی تجاری و لجستیک نظامی، حیاتی است. این سامانه که حرکت کشتی های نیروی دریایی روسیه را بین دریای خزر و آزوف تسهیل می کند، نقش استراتژیک در دفاع از مسکو ایفا می کند.

گل‌آلود شدن دلتای ولگا و کاهش متعاقب آن در ظرفیت کانال ولگا-دانمارک، برنامه‌ریزان نظامی روسیه را نگران کرده است، زیرا مستقیماً توانایی روسیه را برای انتقال قدرت خود از دریای خزر به سایر تئاترهای مهم از جمله دریای سیاه و دریای سیاه تضعیف می‌کند. ، با گسترش، مدیترانه. کاهش دائمی دریای خزر می‌تواند استفاده از این آبراه‌ها را برای همیشه به خطر بیاندازد و روسیه را با گزینه‌های استراتژیک کمتری رها کند و لجستیک نظامی آن را پیچیده کند.

در پاسخ به این چالش ها، مسکو لایروبی در امتداد ولگا و کانال ولگا-دانمارک را افزایش داد تا آنها را قابل کشتیرانی نگه دارد. با این حال، کارشناسان هشدار می دهند که لایروبی تنها یک راه حل موقت است. دوام طولانی مدت این آبراه ها ممکن است به اقدامات شدیدتری نیاز داشته باشد، مانند ساخت سیستم کانالی جدید که دریای خزر را به دریای سیاه متصل می کند، پروژه ای بسیار پرهزینه و زمان بر.

بحران در مرحله: پتانسیل تغییرات ژئوپلیتیک

کاهش دریای خزر تنها برای روسیه مشکل نیست. سایر کشورهای ساحلی، از جمله قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان و ایران، با عواقب وخیم مشابهی با عقب نشینی دریا روبرو هستند. بحران زیست محیطی می تواند تنش های منطقه ای موجود بر سر حقوق آب، مدیریت منابع و مرزهای سرزمینی را تشدید کند.

علاوه بر این، دخالت قدرت‌های خارجی مانند چین و ایران در حل بحران دریای خزر ممکن است تعادل ژئوپلیتیکی در منطقه را تغییر دهد. چین قبلاً علاقه خود را برای گسترش نفوذ خود از طریق سرمایه گذاری زیرساختی تحت طرح کمربند و جاده ابراز کرده است و موقعیت استراتژیک دریای خزر آن را به هدف اصلی برای تعامل چین تبدیل کرده است. به همین ترتیب، ایران که کنترل بخش جنوبی دریای خزر را در اختیار دارد، ممکن است این بحران را فرصتی برای تقویت نقش خود به عنوان یک قدرت منطقه ای ببیند.

نقش بالقوه چین: ابتکار کمربند و جاده.

جاه طلبی های ژئوپلیتیکی در حال گسترش چین تحت ابتکار کمربند و جاده (BRI) می تواند نقش مهمی در بحران دریای خزر ایفا کند. این منطقه برای برنامه های چین برای ایجاد کریدورهای تجاری جدید که آسیا را به اروپا متصل می کند، با دریای خزر به عنوان یک مرکز کلیدی بین آسیای مرکزی و اروپا بسیار مهم است. اگر روسیه و سایر کشورهای حاشیه خزر به سختی با سقوط دریاها کنار بیایند، چین می‌تواند با حمایت مالی و فنی برای تامین مالی پروژه‌های زیربنایی بزرگ، مانند کانال جدیدی که دریای خزر را به دریای سیاه وصل می‌کند، وارد عمل شود.

مشارکت چین، ارائه راه حل های بالقوه، پویایی جدیدی را در منطقه به ارمغان خواهد آورد. سرمایه گذاری چینی می تواند با شرایط خاصی همراه باشد و نفوذ پکن بر اقتصاد و زیرساخت های منطقه را افزایش دهد. این می تواند منجر به حضور بیشتر چین در آسیای مرکزی و قفقاز شود، مناطقی که مسکو به طور سنتی حوزه نفوذ خود را در نظر گرفته است.

منافع ایران و جاه طلبی های منطقه ای

ایران که کنترل بخش جنوبی دریای خزر را در اختیار دارد نیز به دقت اوضاع را زیر نظر دارد. دریای خزر برای صنعت نفت و گاز ایران حیاتی است و تهران مدت هاست که به دنبال حداکثر کردن نفوذ خود در منطقه بوده است. بحران زیست محیطی هم چالش و هم فرصت برای ایران است. از یک سو، اگر افزایش سطح آب دریاها زیرساخت های انرژی آن را مختل کند، ایران ممکن است از نظر اقتصادی آسیب ببیند. از سوی دیگر، ایران می‌تواند از این بحران برای نشان دادن خود به عنوان رهبر منطقه‌ای استفاده کند و پیشنهاد میانجیگری در مناقشات یا هماهنگ کردن اقدامات جمعی میان کشورهای دریای خزر را بدهد.

روابط رو به رشد ایران با روسیه، به ویژه در چارچوب تحریم های غرب و جنگ در اوکراین، می تواند آینده دریای خزر را نیز رقم بزند. تهران و مسکو در سال‌های اخیر منافع خود را با یکدیگر هماهنگ کرده‌اند، اما بحران خزر می‌تواند قدرت مشارکت آنها را آزمایش کند، به‌ویژه که منابع کمیاب‌تر شده و رقابت برای آب و سرزمین تشدید می‌شود.

تأثیرات زیست‌محیطی و زیست‌محیطی: فاجعه‌ای در انتظار

انحطاط دریای خزر نه تنها یک مشکل ژئوپلیتیکی است، بلکه یک فاجعه زیست‌محیطی نیز در آینده است. کاهش سطح آب تأثیر مخربی بر تنوع زیستی، شیلات و اکوسیستم منطقه دارد. دریای خزر زیستگاه بسیاری از گونه های بومی از جمله فوک خزری در معرض خطر انقراض است که جمعیت آن در حال حاضر به دلیل از دست دادن زیستگاه و آلودگی در حال کاهش شدید است. با عقب نشینی دریا، بقایای حیات دریایی در مناطق کوچکتر متمرکز شده و رقابت برای منابع افزایش یافته و اثرات آلودگی تشدید می شود.

ماهیگیری که برای اقتصاد محلی کشورهای حاشیه خزر حیاتی است نیز در معرض تهدید قرار دارد. پایین آمدن سطح آب، محل تخم ریزی گونه های مهم تجاری مانند ماهیان خاویاری را که قلیه آن برای قلیه، یکی از ارزشمندترین صادرات منطقه، برداشت می شود، از بین می برد. صید بی رویه، آلودگی و تخریب زیستگاه ها فشار زیادی را بر شیلات دریای خزر وارد کرده است و بحران کنونی برخی از گونه ها را در معرض خطر انقراض قرار می دهد.

کاهش سریع دریای خزر یک بحران از اهمیت جهانی و منطقه ای است. پیامدهای زیست محیطی، اقتصادی و نظامی این پدیده عمیق و گسترده است. برای روسیه، از دست دادن قابلیت کشتیرانی در شمال خزر تهدیدی برای تضعیف منافع استراتژیک نظامی و اقتصادی این کشور است و برای سایر کشورهای ساحلی، بحران ثبات اقتصادی و امنیت زیست محیطی آنها را تهدید می کند.

درخواست پرزیدنت پوتین برای همکاری میان کشورهای دریای خزر اولین گام مهمی است، اما پرداختن به علل ریشه‌ای کاهش این دریا مستلزم اقدام هماهنگ بین‌المللی است. لایروبی و ساخت کانال ممکن است راه حل های موقتی ارائه دهد، اما سلامت طولانی مدت دریای خزر به تلاش های گسترده تر برای رسیدگی به تغییرات آب و هوا، مدیریت آب و حفاظت از محیط زیست در سراسر منطقه بستگی دارد. همانطور که دریا به عقب نشینی ادامه می دهد، پنجره اقدامات مهم به سرعت بسته می شود.

دیدگاهتان را بنویسید