با داغ شدن انتخابات ریاست جمهوری 2024 ایالات متحده، چهره ای آشنا دوباره در لفاظی های هر دو حزب بزرگ سیاسی ظاهر شده است: چین. دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق، در سخنرانی در کنوانسیون ملی جمهوریخواهان در ماه ژوئیه، 14 بار در طول سخنرانی 92 دقیقهای خود به چین اشاره کرد و آن را محور سخنرانی خود قرار داد. ترامپ با تکرار اصطلاح انتقادی گسترده “ویروس چینی” برای توصیف همهگیری کووید-19، چین را به دزدی مشاغل خودروسازی آمریکا متهم کرد و گفت دولت او در چندین جبهه از ملت آسیا پیشی گرفته است.
چین همچنین در کنوانسیون ملی دموکرات ها نقش برجسته ای داشت. در شب اول، رئیس جمهور جو بایدن این تصور را که قرار است چین از ایالات متحده پیشی بگیرد، به چالش کشید، این عقیده که به گفته او پیش از روی کار آمدن او به طور گسترده وجود داشت. بایدن که منعکس کننده تلاش های دولتش برای مقابله با رشد چین است، گفت: «هیچکس در حال حاضر این را نمی گوید. کامالا هریس، نامزد دموکرات ریاستجمهوری، شب گذشته این احساس را تکرار کرد و قول داد که تحت رهبری او، “آمریکا، نه چین، در رقابت در قرن بیست و یکم پیروز خواهد شد.”
تمرکز فزاینده بر چین در لفاظی های انتخاباتی 2024 برای کسانی که با فرهنگ و سیاست رسانه ای ایالات متحده آشنا هستند، تعجب آور نیست. با این حال، برجستگی چین به عنوان یک موضوع سیاسی بین دو حزب اصلی متفاوت است. در حالی که جمهوریخواهان همواره از چین بهعنوان ورقهای برای دفاع از موضع ضد کمونیستی و «اول آمریکا» استفاده میکنند، دموکراتها در ارجاعات خود به چین گزینشگرتر بودهاند، بهویژه پس از تصمیم بایدن برای کنارهگیری از رقابتهای ریاستجمهوری.
برای ترامپ، اشاره به چین یک استراتژی عملی انتخاباتی است. در آستانه انتخابات 2016، ذکر مکرر او از چین به مشخصه مبارزات انتخاباتی او تبدیل شد، تا جایی که هافینگتون پست ویدئویی از ترامپ تهیه کرد که 234 بار می گفت “چین”. این تاکتیک در دوره کنونی انتخابات نیز ادامه یافته است. پلتفرم حزب جمهوری خواه در سال 2024 به دلیل تعهد آن به “تضمین استقلال استراتژیک از چین”، حمایت از تجارت و سرمایه گذاری محدود با چین و استراتژی گسترده تر “مقابله با چین” و “بازگرداندن صلح از طریق قدرت” برجسته است.
تاکید این پلتفرم بر چین به قدری برجسته است که این کشور بسیار بیشتر از سایر دشمنان تصور شده، مانند روسیه و ایران، که توجه چندانی به آنها نمی شود، ذکر می شود. این همسویی از اولویتهای چین در پروژه 2025 منعکس شده است، یک طرح سیاستی مرتبط با بنیاد محافظهکار هریتیج، که اغلب با ترامپ مرتبط است، علیرغم انکار کمپین او هرگونه ارتباط مستقیم. پروژه 2025 در سند 922 صفحه ای خود 483 بار از چین نام می برد که بر نقش مرکزی این کشور در دستور کار محافظه کارانه تاکید دارد. وب سایت این پروژه حتی در صفحه “درباره” خود بر هدف “تسخیر چین” تاکید می کند.
عناصر طرفدار ترامپ در رسانه های آمریکایی به سرعت متوجه این خبر شدند که تیم والز، فرماندار مینه سوتا و معاون هریس، روابط مهمی با چین دارد. والتز که از سال 1989 در چین تدریس کرده و حدود 30 بار به آنجا سفر کرده است، مورد انتقاد مفسران محافظه کار قرار گرفته است که او را یک “مارکسیست” با روابطی که حزب کمونیست چین را خشنود می کند، معرفی می کنند. جسی واترز مجری فاکس نیوز تا آنجا پیش رفت که خواستار تحقیق درباره والتز توسط اف بی آی به دلیل روابطش با چین شد.
در 16 آگوست، رئیس کمیته نظارت و پاسخگویی مجلس، جیمز کامر جمهوری خواه، تحقیقاتی را درباره “روابط دیرینه” والتز با چین آغاز کرد. تحقیقات بر روی نقش والتز در اجرای ماجراهای سفر آموزشی با همسرش گوئن والتز از سال 1994 تا 2003 متمرکز است. این شرکت سفرهایی را برای دانشآموزان از شهرهای کوچک آمریکا به چین تسهیل کرد و به آنها فرصتی برای یادگیری تاریخ و فرهنگ این کشور داد. والتز همچنین در زمان نمایندگی مجلس نمایندگان در کمیته اجرایی کنگره در مورد چین که بر حقوق بشر در این کشور نظارت دارد، خدمت کرد.
در حالی که والتز به طور مداوم از دولت چین انتقاد کرده است، او همچنین اذعان کرده است که روابط ایالات متحده و چین نباید خصمانه باشد و فرصت هایی برای همکاری وجود دارد. والز علیرغم تجربه گستردهاش با چین، از ذکر این کشور در سخنرانیهای اصلی مبارزات انتخاباتی خودداری کرده است، که کاملاً در تضاد با ارجاعات مکرر او به هریس، ترامپ و رقیب جمهوریخواه والز در ریاست جمهوری، جی دی ونس است.
این تجربه نشان دهنده تغییر گسترده تری در استراتژی دموکرات ها در این انتخابات است. برخلاف دورههای قبلی، زمانی که نامزدها ممکن است بر اعتبار سیاست خارجی خود، بهویژه در مورد چین تأکید کرده باشند، به نظر میرسد دموکراتها بیشتر بر مسائل داخلی تمرکز میکنند و انتخابات را انتخابی بین پیشرفت و پسرفت میدانند.
دموکرات ها بر ایده پیشبرد کشور به دور از هرج و مرج و تفرقه که مشخصه دوره ترامپ بود، متمرکز شده اند. این روایت آیندهنگر در شعار کامالا هریس، «ما به عقب برنمیگردیم» منعکس شده است، که بر وحدت، فرصتها و آیندهای که با نوآوری فناوری و پیشرفت اجتماعی تعریف میشود، تأکید میکند. در این زمینه، چین عمدتاً در رابطه با رقابت فناوری و اقتصادی ایالات متحده، به ویژه در زمینه هایی مانند هوش مصنوعی، اکتشافات فضایی و سایر زمینه های با فناوری پیشرفته که برای رهبری جهانی آینده حیاتی تلقی می شوند، ذکر می شود.
اظهارات هریس در کنوانسیون ملی دموکرات ها مبنی بر اینکه “آمریکا، نه چین، در رقابت قرن بیست و یکم پیروز خواهد شد” منعکس کننده این تاکید بر رقابت تکنولوژیکی به جای تقابل ژئوپلیتیکی یا ایدئولوژیک گسترده تر است. در مقابل، ترامپ و جمهوریخواهان چین را بهعنوان یک تهدید وجودی گستردهتر برای ارزشها و حاکمیت آمریکا میدانند و آن را به مسائلی مانند اقتصاد، امنیت ملی و حتی یکپارچگی مرزهای آمریکا مرتبط میکنند.
نژادپرستی چین در سیاست ایالات متحده
تضاد فاحش در نحوه شکلگیری چین توسط این دو حزب همچنین نشاندهنده نژادیسازی عمیقتر دولت چین در گفتمان سیاسی آمریکاست. در کتابم «سرگردانی سیاست»، توضیح میدهم که چگونه چین بهعنوان قدرتی یکپارچه و بدخواه به تصویر کشیده شده است که بدترین ترس از اقتدارگرایی و تسلط اقتصادی را در خود جای داده است. این نژادپرستی چین ریشههای تاریخی دارد، اما در سالهای اخیر، بهویژه در طول همهگیری COVID-19، زمانی که اصطلاحاتی مانند “ویروس چینی” به بخشی از واژگان اصلی سیاسی تبدیل شده است، تشدید شده است.
نژادپرستی چین نه تنها بر دولت چین، بلکه بر مردم چینی و آسیایی تبار در ایالات متحده تأثیر می گذارد. افزایش جرایم ناشی از نفرت ضد آسیایی در طول همهگیری، یادآوری آشکار این است که چگونه لفاظیهای سیاسی میتوانند پیامدهایی در دنیای واقعی داشته باشند. سیاستمداران با نشان دادن چین به عنوان یک تهدید فراگیر، نه تنها یک دولت خارجی را هدف قرار می دهند، بلکه فضای بدگمانی و خصومت را نسبت به آمریکایی های آسیایی-آمریکایی ایجاد می کنند.
تصمیم والتز برای کم اهمیت جلوه دادن روابط خود با چین را می توان تلاشی برای جلوگیری از مشارکت در این روایت بیش از حد ساده انگارانه و نژادپرستانه دانست. پیشینه او به عنوان یک معلم مطالعات اجتماعی که زمانی برنامه دوستان قلمی ایالات متحده و چین را ترویج می کرد، نشان از درک دقیق تری از چین به عنوان یک جامعه پیچیده به جای یک دشمن یکپارچه دارد. در سال 1991، او گفت: “بهترین راه برای یادگیری در مورد مردم این است که آنها را بشنویم که به شما می گویند چگونه است، کجا زندگی می کنند.” این دیدگاه در تضاد کامل با لفاظی های جمهوری خواهان است که چین را به عنوان موجودی ذاتاً متخاصم و تغییر ناپذیر نشان می دهد.
با پیشروی فصل انتخابات، چین احتمالاً به عنوان یک موضوع اصلی در لفاظی های هر دو حزب باقی خواهد ماند، البته به روش های بسیار متفاوت. به نظر میرسد استراتژی جمهوریخواهان در تأکید بر چین بهعنوان یک تهدید چند وجهی در بخش بزرگی از پایگاههای آنها، بهویژه آنهایی که نگران مسائلی مانند تجارت، امنیت ملی و مهاجرت هستند، طنینانداز میشود. توصیف ترامپ از چین به عنوان منبع “ویروس ووهان” و اتهامات وی مبنی بر دستکاری چین در روایت تغییرات آب و هوایی بخشی از تلاش گسترده تر برای پیوند چین با انواع موضوعات جهانی است که به گفته او به ایالات متحده آسیب می رساند.
جی دی ونس، معاون ترامپ، موضع مشابهی را اتخاذ کرد و چین را مستقیماً به تجارت غیرقانونی مواد مخدر در سراسر مرزهای ایالات متحده مرتبط کرد. در تجمعی در میشیگان در 27 اوت، ونس هریس را متهم کرد که از دلارهای مالیاتی ایالات متحده برای تامین مالی کارخانه های چینی در خاک ایالات متحده استفاده می کند، ادعایی که این واقعیت را نادیده می گیرد که برنامه مورد بحث توسط مجلس قانونگذاری تحت رهبری جمهوری خواهان ایجاد شده است. این تاکتیک مرتبط کردن چین با طیفی از مسائل داخلی و بین المللی احتمالاً با نزدیک شدن به انتخابات تشدید خواهد شد.
در همین حال، به نظر می رسد رویکرد دموکرات، که هریس و والتز نمونه آن هستند، بیشتر بر نمایش چین به عنوان یک رقیب در زمینه های خاص مانند فناوری و تجارت متمرکز است تا به عنوان تهدیدی فراگیر برای موجودیت. این نشاندهنده یک استراتژی دموکراتیک گستردهتر در چارچوببندی انتخابات به عنوان انتخابی بین آیندهای فراگیر امیدوارکننده و بازگشت به سیاست تفرقهانگیز و انزواطلب گذشته است.
رسانه ها نقش مهمی در شکل دادن به برداشت عمومی از چین در زمینه انتخابات ایالات متحده دارند. به ویژه رسانه های محافظه کار نقش مهمی در گسترش روایت چین به عنوان تهدید اصلی برای منافع آمریکا ایفا کرده اند. این روایت اغلب با مضامین گستردهتری از افول ملی، از دست دادن حاکمیت اقتصادی و فرسایش ارزشهای سنتی آمریکا مرتبط است. برای مثال، بررسی روابط تیم والتز با چین توسط مفسران محافظهکار و تحقیقات متعاقب آن توسط قانونگذاران جمهوریخواه، بخشی از تلاش گستردهتر برای به تصویر کشیدن بلیت دموکراتها به عنوان نرمافزار در برابر چین یا حتی همدستی در ظهور آن است.
در مقابل، رسانه های جریان اصلی و لیبرال تمایل بیشتری به تمرکز بر تفاوت های ظریف روابط ایالات متحده و چین دارند و پیچیدگی ها و زمینه های بالقوه همکاری را در کنار چالش ها برجسته می کنند. با این حال، قطبی شدن چشمانداز رسانهای به این معنی است که بخشهای مختلف مردم آمریکا بسته به عادات مصرف رسانهای خود، در معرض روایتهای بسیار متفاوتی در مورد چین قرار میگیرند.
عامل چینی در انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا
با نزدیک شدن به انتخابات 2024، عامل چین احتمالاً در گفتمان سیاسی برجسته تر می شود. با توجه به تنش های ژئوپلیتیکی جاری، به ویژه در مورد موضوعاتی مانند تایوان، تجارت و رقابت فناوری، هر دو طرف به استفاده از چین به عنوان یک موضوع کلیدی برای جمع آوری پایگاه های خود ادامه خواهند داد. با این حال، اینکه چگونه چین بهعنوان یک تهدید وجودی یا بهعنوان رقیب در حوزههای خاص تلقی میشود، منعکسکننده تفاوتهای ایدئولوژیک و استراتژیک گستردهتر بین دو طرف است.
برای ترامپ و جمهوری خواهان، چین نماد مناسبی از هر چیزی است که آنها در نظم جهانی کنونی اشتباه می بینند. آنها با قرار دادن خود به عنوان حزبی که در برابر چین بایستد، برای رای دهندگانی که نگران کاهش قدرت و نفوذ آمریکا هستند، جذاب هستند. این پیام به ویژه در میان کسانی که احساس می کنند از جهانی شدن عقب مانده اند و چین را رقیب مستقیم شغل و فرصت های اقتصادی می دانند، طنین انداز است.
چالش هریس و دموکرات ها این خواهد بود که پیچیدگی های روابط ایالات متحده و چین را به گونه ای دنبال کنند که با رای دهندگان طنین انداز شود، بدون اینکه در دام لفاظی های ساده انگارانه یا نژادپرستانه بیفتند. این امر مستلزم یک اقدام متعادل کننده ظریف است: اذعان به نگرانی های مشروع در مورد ظهور چین، در عین حال ترویج چشم اندازی از همکاری بین المللی و رهبری فناوری که با موضوعات گسترده تر شرکت همسو است.
در انتخابات 2024، چین می تواند پیامدهای مهمی نه تنها برای سیاست داخلی ایالات متحده، بلکه برای آینده روابط ایالات متحده و چین داشته باشد. از آنجایی که هر دو طرف در کمپینهای خود به چین اشاره میکنند، مهم است که ببینیم این روایتها چگونه تکامل مییابند و مردم آمریکا چگونه آنها را درک میکنند. نتیجه این انتخابات نه تنها جهت سیاست ایالات متحده در قبال چین را تعیین می کند، بلکه چشم انداز گسترده تر جهانی را در سال های آینده شکل خواهد داد.