مبارزه زنان علیه دولت ایران


زنان ایران

در ماه‌های اخیر، دولت ایران یک امدادگر، فعال کارگری، فعال سیاسی و معترض ایرانی را به قیام مسلحانه علیه دولت متهم کرده است که حکم اعدام در پی دارد. این زنان، پخش عزیزی، شریفه محمدی، واریشه مرادی و نسیم گلامی سیمیاری، تعداد فزاینده ای از زنان در ایران را نشان می دهند که هدف اقدامات سرکوبگرانه دولت قرار گرفته اند. اتهامات علیه این زنان بر رویکرد سختگیرانه مقامات ایرانی به مخالفان تاکید می کند، به ویژه از زمانی که اعتراضات ضد نظام در سال 2022 پس از کشته شدن زن کرد مهسا امینی در بازداشت پلیس آغاز شد.

پخش عزیزی، کارگر بشردوستانه و شریفه محمدی، فعال کارگری، پیش از این به اعدام محکوم شده اند، در حالی که وریشه مرادی، فعال سیاسی و نسیم گلامی سیمیاری، معترض، در انتظار صدور حکم هستند. اتهامات علیه این زنان، از جمله ارتباط ادعایی با گروه های اپوزیسیون کرد، توسط بسیاری به عنوان ابزاری برای خاموش کردن مخالفان سیاسی تلقی می شود. دولت ایران سابقه طولانی در حمله به اقلیت کرد خود دارد و آنها را تهدیدی برای امنیت ملی می داند. اتهامات علیه این زنان بخشی از یک الگوی گسترده تر سرکوب علیه دشمنان دولت است.

عزیزی و مرادی نمایندگان اقلیت کرد ایران هستند که در طول تاریخ با سرکوب سیستماتیک مواجه بوده اند. کرد بودن این زنان نقش بسزایی در آزار و اذیت آنها داشت. جنبش‌های سیاسی کردی مدت‌هاست که خاری در چشم دولت ایران بوده است، حکومتی که برای سرکوب هر نوع خود مختاری یا فعالیت سیاسی کردها تلاش زیادی کرده است. مقامات ایرانی با متهم کردن این زنان به داشتن ارتباط با گروه های اپوزیسیون کرد، از روایتی عمیق از مقاومت کردها برای توجیه سرکوب خود استفاده می کنند.

سرکوب پس از اعتراضات 2022

اعتراضات سال 2022 که با مرگ مهسا امینی جرقه زده شد، نقطه عطفی در چشم‌انداز سیاسی ایران بود. تظاهرات بزرگ که عمدتاً توسط زنان سازماندهی شده بود، خواستار پایان دادن به سیاست های ظلم و ستم رژیم شدند و اجرای دقیق قوانین اخلاقی و قانونی توسط دولت را برجسته کردند. در پاسخ، دولت ایران استفاده از مجازات اعدام را به عنوان ابزاری برای القای ترس و سرکوب مخالفان افزایش داده است. پرونده های عزیزی، محمدی، مرادی و سیمیاری نشان دهنده تمایل دولت به استفاده از اقدامات افراطی برای سرکوب صداهای مخالف است.

پرونده شریفه محمدی سرکوب حقوق کارگران توسط دولت ایران را نشان می دهد. محمدی که در ماه ژوئیه به اعدام محکوم شد، به عضویت در یک اتحادیه مستقل کارگری و یک گروه ممنوعه جدایی طلب کرد متهم شد. با این حال خانواده او اصرار داشتند که او به هیچ سازمان سیاسی وابسته نیست. پسر عموی محمدی گفت که او در زندان شکنجه شده و ماه ها را در سلول انفرادی گذرانده است، تاکتیکی رایج توسط مقامات ایرانی برای شکستن روحیه زندانیان سیاسی. وضعیت اسفبار او مخاطراتی را که فعالان کارگری در ایران با آن روبرو هستند، نشان می دهد، جایی که هر شکلی از مقاومت سازمان یافته با مجازات شدید روبرو می شود.

واریشه مرادی: مبارزه یک فعال سیاسی برای عدالت

واريشه مرادي، فعال سياسي کرد، در آگوست 2023 بازداشت و به عضويت در حزب حيات آزاد کردستان (پژاک) متهم شد. دولت ایران پژاک را یک سازمان تروریستی مرتبط با حزب کارگران کردستان ترکیه (پ‌ک‌ک) می‌داند. علیرغم این اتهامات، هواداران مرادی مدعی هستند که او در فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز، مدافع حقوق و آزادی های کردها بوده است. مورد او نشان دهنده آمیختگی مخالفت سیاسی مشروع دولت ایران با تروریسم است، تاکتیکی که برای مشروعیت‌زدایی و بی‌اعتبار کردن صداهای مخالف استفاده می‌شود.

کار پخشان عزیزی به عنوان یک کارمند بشردوستانه در مناطق درگیری توسط مقامات ایرانی تحریف شده است تا او را تهدیدی برای امنیت ملی معرفی کنند. عزیزی که متهم به عضویت در پژاک است، چنین وابستگی را رد می کند. او مدتی را در کردستان عراق و شمال شرقی سوریه گذراند تا به آوارگان جنگ و درگیری کمک های بشردوستانه ارائه دهد. عزیزی در نامه‌ای از زندان اعتقاد خود را به اهمیت اخلاقی کارش ابراز کرد و این سوال را مطرح کرد که چرا باید تلاش‌های بشردوستانه او را با شورش یکی دانست؟ پرونده او بازتاب استراتژی گسترده‌تری از سوی رژیم ایران برای جرم انگاری کمک‌ها و تلاش‌های بشردوستانه زمانی است که با موضوعات حساس سیاسی تلاقی می‌کنند.

نسیم گلمی سیمیاری: هزینه اعتراض

نسیم گلامی سیمیاری، معترض به شرکت در تظاهرات ضد نظام در سال 2022 متهم و در مه 2023 بازداشت شد. او گزارش داد که شکنجه شده و در سلول انفرادی نگهداری می شود. اینها روش هایی است که معمولاً توسط مقامات ایرانی برای اعتراف گیری یا صرفاً برای مجازات مخالفان استفاده می شود. مورد سیمیاری نشان دهنده سیاست تحمل صفر دولت ایران برای اعتراضات است، حتی اگر اعتراضات مسالمت آمیز باشد. تجربه او هزینه شخصی شهروندان عادی را نشان می دهد که جرأت می کنند مخالفت خود را با رژیم ابراز کنند.

سازمان های حقوق بشری اتهامات علیه این زنان را بی اساس و ساختگی خوانده اند. اتهام شورش مسلحانه اغلب توسط دولت ایران برای توجیه احکام سنگین برای زندانیان سیاسی استفاده می شود. علیرغم فقدان شواهد مبنی بر داشتن اسلحه یا دست داشتن در اعمال خشونت آمیز این زنان، از این اتهامات به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی استفاده شد. این تاکتیک نه تنها برای توجیه حبس آنها عمل می کند، بلکه هدف آن منع دیگران از دست زدن به اعمال مخالف مشابه است.

پرونده این چهار زن نشان دهنده روند گسترده تری از افزایش سرکوب زنان در ایران است. از آنجایی که زنان نقش برجسته تری در اعتراضات ضد دولتی ایفا کردند، آنها به اهداف اصلی سرکوب دولتی تبدیل شدند. استفاده از مجازات اعدام علیه زنان به ویژه نشان می دهد که دولت ایران تا چه حد مایل است تا کنترل خود را حفظ کند. این پیام وحشتناکی را برای زنان دیگر ارسال می کند: فعالیت آنها می تواند به قیمت جان آنها تمام شود.

گروه های حقوق بشر در سراسر جهان صدای خود را علیه رفتار با این زنان بلند کرده اند. سازمان هایی مانند مرکز حقوق بشر در ایران (CHRI) بر استفاده حکومت ایران از مجازات اعدام به عنوان ابزار سرکوب تاکید می کنند. واکنش جامعه بین‌المللی به این موارد برای تحت فشار قرار دادن دولت ایران برای پایان دادن به کمپین اعدام‌ها و احترام به حقوق اولیه انسانی شهروندانش حیاتی است.

کرد بودن دو زن عزیزی و مرادی قابل توجه است. اقلیت کرد در ایران از دیرباز مورد تبعیض و سرکوب قرار گرفته است. استفاده حکومت ایران از مجازات اعدام علیه فعالان کرد بخشی از یک طرح گسترده تر علیه اقلیت های قومی است. استفاده از هویت قومی به عنوان مبنایی برای سرکوب، تلاقی تبعیض قومی و سرکوب سیاسی در ایران را برجسته می کند و ماهیت چندوجهی کارزار دولت علیه مخالفان را آشکار می کند.

خطرات سکوت

از آنجایی که دولت ایران به حمله به فعالان زن ادامه می دهد، برای جامعه بین المللی اهمیت فزاینده ای دارد که در این باره صحبت کند. سکوت در برابر چنین سرکوبی تنها رژیم های استبدادی را جسور می کند. با افزایش آگاهی و اعمال فشار دیپلماتیک، جامعه بین المللی می تواند در حفاظت از جان این زنان و افراد مشابه آنها نقش داشته باشد. پرونده های عزیزی، محمدی، مرادی و سیمیاری باید به عنوان فراخوانی برای حمایت جهانی از زندانیان سیاسی در ایران باشد.

موارد پخش عزیزی، شریفه محمدی، وریشه مرادی و نسیم قلمی سیمیاری نشان دهنده تمایل دولت ایران برای استفاده از اقدامات افراطی برای خاموش کردن مخالفان است. این زنان که هر کدام داستان خاص خود را دارند، نماینده مبارزه گسترده تر برای عدالت و حقوق بشر در ایران هستند. آزار و شکنجه آنها بازتابی از ترس دولت ایران از قدرت صدای زن و اینکه تا چه حد برای حفظ کنترل پیش خواهد رفت است. در حالی که جهان به تماشای آن می‌نشیند، حیاتی است که جامعه بین‌المللی در همبستگی با این زنان بایستد و از آزادی آنها و حقوق همه کسانی که جرأت می‌کنند علیه ظلم صحبت کنند، دفاع کند.

سرکوب مداوم زنان در ایران بر لزوم رسیدگی به نقض حقوق بشر تاکید می کند. جامعه بین المللی باید به روشن کردن این موارد، نه تنها برای اجرای عدالت برای دست اندرکاران، بلکه برای به چالش کشیدن سوء استفاده های سیستماتیک در ایران ادامه دهد. وکالت، اطلاعات و فشار دیپلماتیک ابزارهای حیاتی در مبارزه برای پایان دادن به استفاده از مجازات اعدام به عنوان ابزاری برای سرکوب سیاسی هستند. زندگی عزیزی، محمدی، مرادی و سیمیاری در بند است و دنیا نباید پشت کند.

در شرایط چنین سرکوبی، همبستگی و مقاومت به اقدامات سرپیچی تبدیل می شود. داستان این چهار زن به ما یادآور قدرت روح انسان برای مقاومت در برابر ظلم حتی در وخیم ترین شرایط می شود. همانطور که ما همچنان شاهد مبارزه برای عدالت در ایران هستیم، یادآوری این نکته مهم است که هر رای در حمایت از این زنان، مبارزه با استبداد را تقویت می کند. راه آزادی و عدالت پر از خطر است، اما شجاعت این زنان به ما نشان می دهد که مبارزه بیهوده نیست.

دیدگاهتان را بنویسید