تحولات سیاسی، درگیری های فرقه ای، و جنگ قدرت، به ویژه ایران و عربستان سعودی


خاورمیانه

خاورمیانه نه تنها به دلیل ذخایر عظیم نفت، بلکه به دلیل اهمیت تاریخی، فرهنگی و مذهبی، از دیرباز منطقه ای با اهمیت استراتژیک و منافع ژئوپلیتیکی بوده است. در طول سال ها، این منطقه مترادف با بی ثباتی سیاسی، درگیری های فرقه ای و جنگ قدرت شده است.

بیشتر این آشفتگی را می توان به جاه طلبی های رقابتی قدرت های منطقه ای به ویژه ایران و عربستان سعودی نسبت داد. خاورمیانه نیازمند مطالعه دقیق پویایی‌های سیاسی، مذهبی و تاریخی است که به درگیری‌ها دامن می‌زند و همچنین نقش ایران و عربستان سعودی در شکل‌دهی به سرنوشت منطقه را ایفا می‌کند.

ریشه‌های بی‌ثباتی خاورمیانه به فروپاشی امپراتوری عثمانی و مرزهای خودسرانه که توسط قدرت‌های استعماری در اوایل قرن بیستم ایجاد شد، بازمی‌گردد. این مرزها اغلب تقسیمات قومی، مذهبی و فرهنگی را نادیده می گرفتند و زمینه را برای درگیری های آینده فراهم می کردند. ایجاد اسرائیل در سال 1948 چشم انداز ژئوپلیتیکی را پیچیده تر کرد و زمینه را برای چندین دهه درگیری اعراب و اسرائیل فراهم کرد.

در طول جنگ سرد، خاورمیانه به میدان نبرد جنگ های نیابتی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد و هر یک به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه بودند. این زمینه تاریخی برای درک وضعیت جاری آشفتگی و درگیری های فرقه ای که همچنان منطقه را آزار می دهد بسیار مهم است.

یکی از عوامل مهم بی ثباتی در خاورمیانه، شکاف فرقه ای بین سنی ها و شیعیان است. این تقسیم بندی نه تنها مذهبی است، بلکه یک تقسیم بندی سیاسی است که پیامدهای گسترده ای دارد. مناقشه سنی و شیعه به اوایل دوره اسلامی برمی‌گردد که ناشی از اختلافات بر سر جانشین برحق حضرت محمد است. امروزه این درگیری دیرینه به اشکال مختلف خود را نشان می دهد، به گونه ای که ایران خود را به عنوان رهبر جهان شیعه و عربستان سعودی به عنوان مدافع اسلام سنی معرفی می کند. رقابت بین دو کشور اغلب تنش‌های موجود در کشورهای دارای جمعیت شیعه و سنی مختلط را تشدید کرده و منجر به خشونت و بی‌ثباتی سیاسی شده است.

  • ایران در مواجهه با بی ثباتی منطقه
    ایران با رژیم تئوکراتیک و آرزوهایش برای تسلط منطقه ای، نقش مهمی در بی ثباتی خاورمیانه ایفا می کند. انقلاب اسلامی 1979 ایران را به یک حکومت مذهبی شیعی تبدیل کرد و سیاست خارجی آن را اساساً تغییر داد. حمایت ایران از تشکل ها و جنبش های سیاسی شیعی در عراق، لبنان، سوریه و یمن به گسترش خشونت فرقه ای کمک کرده است. ایران با حمایت از گروه هایی مانند حزب الله لبنان و شورشیان حوثی در یمن، به دنبال گسترش نفوذ خود و ایجاد توازن بین عربستان سعودی و سایر کشورهای سنی است. این حمایت اغلب به شکل کمک های مالی، آموزش نظامی و تسلیحات است که به درگیری های طولانی دامن می زند.
  • تلاش عربستان سعودی برای تسلط بر منطقه
    از سوی دیگر، عربستان به عنوان میهن اسلام و متحد اصلی آمریکا، خود را مدافع اسلام سنی و سنگری در برابر نفوذ ایران می داند. این پادشاهی سرمایه گذاری زیادی برای گسترش تفسیر خود از اسلام سنی، وهابیت، در سراسر جهان اسلام کرده است. سیاست خارجی عربستان سعودی به دلیل تمایل به مهار نفوذ ایران و جلوگیری از گسترش اسلام شیعی است. این امر منجر به دخالت عربستان سعودی در درگیری هایی مانند جنگ داخلی در سوریه شده است، جایی که این کشور از گروه های شورشی سنی حمایت می کند، و جنگ داخلی در یمن، جایی که ائتلافی را علیه شورشیان حوثی تحت حمایت ایران رهبری می کند.
  • جنگ داخلی در سوریه
    جنگ داخلی سوریه نمونه بارز این است که چگونه مبارزات قدرت منطقه ای و درگیری های فرقه ای برای ایجاد بی ثباتی پایدار در هم تنیده شده اند. آنچه به عنوان یک قیام مردمی علیه رژیم اسد آغاز شد، به سرعت به یک درگیری چند وجهی تبدیل شد که بازیگران مختلف منطقه ای و بین المللی را درگیر کرد. ایران و حزب الله حمایت قابل توجهی از رژیم اسد ارائه کرده اند، در حالی که عربستان سعودی و سایر کشورهای سنی اکثریت از گروه های مخالف مختلف حمایت کرده اند. این جنگ نیابتی سوریه را ویران کرده است و صدها هزار کشته و میلیون ها آواره در پی داشته است. درگیری سوریه پتانسیل مخرب رقابت های منطقه ای را زمانی که قدرت های خارجی در مناقشات داخلی مداخله می کنند، برجسته می کند.
  • یمن: میدان نبرد نیابتی
    یمن یکی دیگر از صحنه های مهم درگیری است که در آن منافع ایران و عربستان سعودی با هم برخورد می کنند. جنگ داخلی در یمن به عنوان یک بحران سیاسی آغاز شد، اما به سرعت به جنگ بین ایران و عربستان سعودی تبدیل شد. شورشیان حوثی که شیعیان زیدی هستند از حمایت ایران برخوردار شده‌اند و عربستان سعودی رهبری یک ائتلاف نظامی در حمایت از دولت یمن را برعهده دارد. جنگ یک فاجعه انسانی با گرسنگی و بیماری گسترده ایجاد کرد که میلیون ها نفر را تحت تأثیر قرار داد. درگیری در یمن نشان می‌دهد که چگونه جنگ قدرت منطقه‌ای و تنش‌های فرقه‌ای می‌تواند به جنگ‌های تمام‌مقیاس با پیامدهای ویرانگر برای غیرنظامیان تبدیل شود.
  • عراق: بستر مناسبی برای تنش های فرقه ای
    تاریخ اخیر عراق با خشونت فرقه ای و بی ثباتی سیاسی مشخص شده است که آن را به کانون ناآرامی دیگری در خاورمیانه تبدیل کرده است. سقوط رژیم تحت سلطه سنی صدام حسین در سال 2003 منجر به خلاء قدرت و ظهور احزاب سیاسی شیعه مورد حمایت ایران شد. این تغییر در پویایی قدرت منجر به خشونت فرقه ای بین جوامع سنی و شیعه شده است. ظهور داعش، یک گروه افراطی سنی، کشور را بیش از پیش بی ثبات کرد و به جنگ فرقه ای وحشیانه منجر شد. نفوذ ایران در عراق از طریق اتحادهای سیاسی و شبه نظامیان همچنان منبع تنش و درگیری نه تنها در داخل عراق بلکه با کشورهای همسایه با اکثریت سنی است.
  • لبنان: دنیای کوچک تنش های منطقه ای
    لبنان دنیای کوچکی از شکاف های فرقه ای و سیاسی است که گریبانگیر خاورمیانه است. سیستم سیاسی پیچیده این کشور که برای حفظ تعادل بین جوامع مذهبی مختلف طراحی شده است، اغلب منجر به فلج سیاسی می شود. حزب الله، یک گروه شبه نظامی شیعه و حزب سیاسی مورد حمایت ایران، از قدرت قابل توجهی در لبنان برخوردار است. این موضوع لبنان را به میدان نبرد نیابتی برای رقابت ایران و عربستان تبدیل کرده است که هر یک از جناح های مختلف در داخل کشور حمایت می کنند. انفجار بندر بیروت در سال 2020 و بحران های سیاسی و اقتصادی متعاقب آن باعث بی ثباتی بیشتر لبنان شد و نشان داد که چگونه می توان از ضعف های داخلی توسط نیروهای خارجی بهره برداری کرد.

مداخلات خارجی نقش مهمی در تشدید بی ثباتی خاورمیانه ایفا کرده است. ایالات متحده، روسیه و سایر بازیگران بین المللی اغلب بر اساس منافع استراتژیک خود در درگیری های منطقه ای مداخله کرده اند. حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و مداخله نظامی روسیه در سوریه در سال 2015 نمونه‌های واضحی از تأثیر قدرت‌های خارجی بر روند درگیری‌ها هستند. این مداخلات اغلب پیامدهای ناخواسته ای از جمله رشد گروه های افراطی و افزایش خشونت فرقه ای داشت. دخالت نیروهای خارجی حل مناقشات را پیچیده و بی ثباتی در منطقه را پیچیده می کند.

درگیری ها و بی ثباتی های جاری در خاورمیانه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی شدیدی دارد. جنگ ها و ناآرامی های سیاسی فعالیت های اقتصادی را مختل می کند و منجر به سطوح بالای بیکاری، فقر و توسعه نیافتگی می شود. تخریب زیرساخت ها، همراه با تحریم ها و محاصره، اقتصاد را بیشتر فلج می کند. از نظر اجتماعی، درگیری‌ها منجر به آوارگی جمعی می‌شود و بحران‌های پناهندگی را ایجاد می‌کند که کشورهای همسایه و جامعه بین‌المللی را تحت فشار قرار می‌دهد. بی ثباتی همچنین به رادیکالیزه شدن جوانان کمک می کند که در مواجهه با فرصت های اقتصادی محدود و سرکوب سیاسی ممکن است به ایدئولوژی های افراطی روی بیاورند.

دین نقش بسزایی در شکل گیری اتحادها و درگیری ها در خاورمیانه دارد. شکاف شیعه و سنی، اگرچه ریشه در اختلافات کلامی دارد، اما توسط رهبران سیاسی برای جلب حمایت و توجیه اقدامات خود استفاده شده است. هویت مذهبی اغلب با هویت قومی و ملی آمیخته می شود و باعث ایجاد اتحادها و رقابت های پیچیده می شود. به عنوان مثال، حمایت ایران از گروه های شیعه در سراسر منطقه نه تنها بر اساس گرایش مذهبی، بلکه بر اساس منافع راهبردی است. به طور مشابه، ترویج اسلام سنی توسط عربستان سعودی با تلاش این کشور برای نفوذ سیاسی مرتبط است. این آمیختگی دین و سیاست، تنش های فرقه ای را شعله ور می کند و تلاش ها برای دستیابی به صلح پایدار را پیچیده می کند.

بی ثباتی در خاورمیانه پیامدهای گسترده ای برای امنیت جهانی دارد. درگیری ها در منطقه اغلب به سایر نقاط جهان سرایت می کند و به گسترش تروریسم و ​​افراط گرایی کمک می کند. ظهور گروه هایی مانند داعش که از هرج و مرج در عراق و سوریه بهره برداری کرده اند، گواه این است که چگونه بی ثباتی می تواند تهدیدهای جهانی را ایجاد کند. علاوه بر این، موقعیت استراتژیک خاورمیانه و کنترل آن بر ذخایر قابل توجه نفت، ثبات آن را برای اقتصاد جهانی بسیار مهم می کند. بی ثباتی در منطقه می تواند منجر به نوسانات قیمت نفت شود که بر اقتصادهای سراسر جهان تأثیر می گذارد.

با وجود چالش ها، تلاش هایی برای تضمین ثبات و صلح در خاورمیانه انجام می شود. ابتکارات دیپلماتیک، مذاکرات صلح و میانجیگری بین المللی برای حل مناقشات مورد استفاده قرار گرفت. عادی سازی اخیر روابط بین برخی از کشورهای عربی و اسرائیل که به پیمان ابراهیم معروف است، بارقه امیدی برای همکاری منطقه ای ارائه می دهد. با این حال، صلح پایدار مستلزم پرداختن به علل ریشه‌ای بی‌ثباتی، از جمله سرکوب سیاسی، نابرابری اقتصادی، و شکاف‌های فرقه‌ای است. این امر همچنین مستلزم تعهدات قدرت های منطقه ای و جهانی برای خودداری از استفاده از خاورمیانه به عنوان میدان جنگ برای رقابت های خود است.

بی‌ثباتی در خاورمیانه پدیده‌ای پیچیده است که با ترکیبی از میراث‌های تاریخی، اختلافات فرقه‌ای و جنگ قدرت به‌ویژه ایران و عربستان سعودی درگیر می‌شود. درگیری های منطقه اثرات مخربی بر جمعیت دارد و امنیت جهانی را با چالش های جدی مواجه می کند. در حالی که تلاش ها برای دستیابی به صلح در حال انجام است، مسیر ثبات نیازمند درک دقیق پویایی منطقه و تلاشی هماهنگ برای رسیدگی به علل ریشه ای درگیری است. خاورمیانه تنها از طریق گفتگو، دیپلماسی و تعهد به عدالت و برابری می تواند به سوی آینده ای باثبات تر و صلح آمیز تر حرکت کند.

دیدگاهتان را بنویسید