این چه معنایی برای منافع ژئوپلیتیک غربی دارد


روابط چین و آفریقا

در طول دو دهه گذشته، حضور چین در آفریقا به طور قابل توجهی گسترش یافته است و باعث نگرانی و واکنش کشورهای غربی شده است. این روابط در حال توسعه بین چین و آفریقا چند وجهی است و جنبه های اقتصادی، سیاسی و نظامی را در بر می گیرد. در مرکز این رابطه سرمایه گذاری چین در زیرساخت ها، استخراج منابع و تجارت آفریقا است که از اوایل دهه 2000 به شدت افزایش یافته است. برای کشورهای غربی، این نفوذ فزاینده هم چالش و هم فراخوانی برای ارزیابی مجدد سیاست ها و استراتژی های خود برای تعامل با کشورهای آفریقایی است.

از نظر اقتصادی، چین به بزرگترین شریک تجاری آفریقا تبدیل شده است و از قدرت های سنتی غربی پیشی گرفته است. شرکت های چینی سرمایه گذاری زیادی در زیرساخت های آفریقا، ساخت جاده ها، پل ها، بنادر و راه آهن انجام داده اند. این سرمایه گذاری ها که اغلب بخشی از طرح کمربند و جاده چین است، نقش مهمی در تحریک رشد اقتصادی در تعدادی از کشورهای آفریقایی داشته است. با این حال، این پروژه‌های زیربنایی معمولاً از طریق وام تأمین می‌شوند و نگرانی‌هایی را در مورد شکل جدیدی از امپریالیسم اقتصادی ایجاد می‌کنند. بسیاری از کشورهای آفریقایی بدهی های قابل توجهی به چین انباشته کرده اند و این نگرانی از تله بدهی که می تواند آنها را مجبور به واگذاری دارایی های استراتژیک یا خودمختاری سیاسی به پکن کند، افزایش داده است. برای کشورهای غربی، این اهرم اقتصادی یک نگرانی حیاتی است زیرا می تواند نفوذ آنها را تضعیف کند و وابستگی ایجاد کند که مقابله با آن دشوار است.

از نظر سیاسی، تعامل چین با آفریقا با سیاست عدم مداخله مشخص می شود، که برای رهبران آفریقایی که نسبت به انتقاد غرب از حقوق بشر و مسائل حکومتی محتاط هستند، جذاب است. این رویکرد به چین اجازه داده است تا بدون توجه به گرایش سیاسی یا حقوق بشر، روابط قوی با دولت های مختلف آفریقایی ایجاد کند. در مقابل، کشورهای غربی اغلب کمک و سرمایه گذاری را به اصلاحات دموکراتیک و حکمرانی خوب مرتبط می کنند و رویکرد بی قید و شرط چین را برای بسیاری از رهبران آفریقایی جذاب تر می کند. این واگرایی در استراتژی تعامل، توانایی غرب برای ترویج ارزش‌های دموکراسی، شفافیت و حقوق بشر در این قاره را تهدید می‌کند.

از نظر نظامی نیز حضور چین در آفریقا در حال افزایش است. تأسیس اولین پایگاه نظامی خارجی این کشور در جیبوتی در سال 2017 تغییر قابل توجهی در سیاست خارجی چین نشان داد که نشان دهنده قصد این کشور برای فرافکنی قدرت فراتر از همسایگی نزدیکش بود. این پایگاه که به لحاظ استراتژیک در کنار یکی از شلوغ ترین خطوط کشتیرانی جهان قرار دارد، نشان دهنده علاقه چین به تامین امنیت سرمایه گذاری اقتصادی و افزایش نفوذ خود در منطقه است. قدرت‌های نظامی غربی، به‌ویژه ایالات متحده و فرانسه، مدت‌هاست در آفریقا برای حفظ منافع خود و مبارزه با تروریسم حضور دارند. گسترش نظامی چین چالشی بالقوه برای این قدرت‌های مستقر ایجاد می‌کند و نگرانی‌هایی را درباره عصر جدیدی از رقابت ژئوپلیتیکی در این قاره ایجاد می‌کند.

یکی از مهمترین زمینه های رقابت بین چین و کشورهای غرب آفریقا دسترسی به منابع طبیعی است. آفریقا سرشار از مواد معدنی، نفت و سایر مواد خام است که برای صنعت مدرن حیاتی هستند. تقاضای چین برای این منابع برای تقویت رشد اقتصادی خود منجر به سرمایه گذاری قابل توجهی در بخش معدن و انرژی آفریقا شده است. این موضوع نگرانی‌هایی را در غرب در مورد امنیت و دسترسی به منابع ایجاد کرده است. کشورهای غربی که در طول تاریخ بازیگران خارجی اصلی در استخراج منابع آفریقا بوده اند، اکنون با رقابت فزاینده ای از سوی شرکت های چینی روبرو هستند. این رقابت می تواند منجر به افزایش تنش ها و رقابت ها شود زیرا هم چین و هم غرب به دنبال دستیابی به منابع لازم برای پیشرفت اقتصادی و فناوری خود هستند.

چشم انداز فناوری مرز دیگری است که در آن نفوذ چین در آفریقا منافع غرب را به چالش می کشد. شرکت های فناوری چینی مانند هوآوی و زد تی ای با ارائه راه حل های مقرون به صرفه برای نیازهای ارتباطی این قاره، نفوذ قابل توجهی به بازار ارتباطات راه دور آفریقا داشته اند. این شرکت‌ها در ایجاد زیرساخت‌های دیجیتال آفریقا، از شبکه‌های تلفن همراه گرفته تا مراکز داده، بسیار مؤثر بوده‌اند. با این حال، این دخالت نگرانی‌هایی را در مورد امنیت سایبری و پتانسیل نظارت چینی ایجاد کرده است که بازتاب نگرانی‌های مشابه مطرح شده در کشورهای غربی است. شرکت‌های فناوری غربی و دولت‌ها به طور فزاینده‌ای نسبت به تسلط چین در این بخش محتاط هستند، زیرا می‌ترسند این امر منجر به از دست دادن کنترل بر زیرساخت‌های ارتباطی حیاتی و امنیت داده شود.

نفوذ فزاینده چین در آفریقا نیز پیامدهایی بر حکومت جهانی و چندجانبه گرایی دارد. کشورهای آفریقایی که اغلب به عنوان یک بلوک در سازمان های بین المللی عمل می کنند، دارای حق رای قابل توجهی هستند. تلاش‌های دیپلماتیک گسترده چین، همراه با سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، حسن نیت قابل توجهی را در میان کشورهای آفریقایی به ارمغان آورده است. این حمایت می تواند به حمایت دیپلماتیک از چین در موضوعات کلیدی در مجامع بین المللی مانند سازمان ملل تبدیل شود. کشورهای غربی که در طول تاریخ به حمایت آفریقا برای پیشبرد برنامه‌های دیپلماتیک خود متکی بوده‌اند، ممکن است به‌طور فزاینده‌ای خود را از دست بدهند زیرا چین از حمایت کشورهای آفریقایی در مورد مسائل جهانی از تغییرات آب‌وهوایی گرفته تا حقوق بشر حمایت می‌کند.

بعد فرهنگی دخالت چین در آفریقا نیز باید مورد توجه قرار گیرد. چین از طریق مؤسسات کنفوسیوس، مشارکت های رسانه ای و مبادلات آموزشی، فرهنگ و ارزش های خود را در سراسر قاره به طور فعال ترویج می کند. این رویکرد قدرت نرم برای ایجاد تصویری مثبت از چین در میان جمعیت آفریقایی و مقابله با روایت‌های غربی که ممکن است چین را به عنوان یک قدرت استعماری جدید نشان دهند، طراحی شده است. هدف چین با توسعه روابط فرهنگی و درک متقابل ایجاد محیطی مطلوب برای منافع استراتژیک بلندمدت خود در آفریقا است. کشورهای غربی که به طور سنتی از دیپلماسی فرهنگی برای تأثیرگذاری بر جوامع آفریقایی استفاده می کنند، ممکن است در این عرصه نیز خود را در رقابت با چین بیابند.

با وجود چالش های مرتبط با نفوذ فزاینده چین، فرصت هایی برای همکاری نیز وجود دارد. بسیاری از کشورهای آفریقایی به دنبال مشارکت های متنوع هستند و ممکن است از ابتکارات مشترکی که هم چین و هم کشورهای غربی را شامل می شود استقبال کنند. به عنوان مثال، پروژه های زیرساختی می توانند از تخصص مدیریت غربی و توسعه پایدار همراه با سرمایه و کارایی چین بهره مند شوند. تلاش‌های مشترک در زمینه‌هایی مانند بهداشت، آموزش و فناوری همچنین می‌تواند به پر کردن شکاف بین رویکردهای غربی و چینی کمک کند و مدلی فراگیرتر و متعادل‌تر از توسعه آفریقا را ترویج کند. چنین همکاری هایی می تواند خطرات رقابت ژئوپلیتیکی را کاهش دهد و به ثبات و رفاه طولانی مدت این قاره کمک کند.

حضور رو به گسترش چین در آفریقا چالشی پیچیده برای منافع ژئوپلیتیک غرب است. در حالی که سرمایه‌گذاری اقتصادی و تعامل دیپلماتیک چین فرصت‌های توسعه را برای این قاره به ارمغان آورده است، اما خطرات مرتبط با وابستگی به بدهی، نفوذ سیاسی و رقابت استراتژیک را نیز به همراه دارد. برای اینکه قدرت های غربی به طور موثر به نفوذ فزاینده چین واکنش نشان دهند، نیاز به درک دقیق آرمان های آفریقا و تمایل به انطباق استراتژی های آنها دارد. با توسعه مشارکتی مبتنی بر احترام متقابل، شفافیت و منافع مشترک، کشورهای غربی می توانند به ایفای نقش مهمی در توسعه آفریقا ادامه دهند و نفوذ خود را در دنیای چندقطبی فزاینده حفظ کنند.

دیدگاهتان را بنویسید