سقوط شیخ حسینه در بنگلادش: طنز بی رحمانه تاریخ


شیخ حسینه

در چرخش حوادثی که بنگلادش را به آشوب کشاند، شیخ حسینه، نخست وزیر سابق، پس از 15 سال قدرت به طور ناگهانی استعفا داد و با یک هواپیمای نظامی به هند گریخت. این خروج مفتضحانه به دنبال هفته‌ها اعتراض دانشجویی علیه نظام سهمیه‌بندی شغلی دولت صورت گرفت که به سرکوب وحشیانه نیروهای امنیتی تبدیل شد. منظره تظاهرکنندگان شادی که خانه نخست وزیر را غارت کردند، بر شدت احساسات ضد حسنه تأکید کرد و تشابهات وحشتناکی را با رویدادهای سریلانکا در ژوئیه 2022 ترسیم کرد، زمانی که رئیس جمهور وقت گاتابای راجاپاکسا در میان اعتراضات مشابه گریخت.

برای بنگلادش، کشوری نسبتاً جوان که در نتیجه جنگ آزادی‌بخش پاکستان در سال 1971 متولد شد، برکناری حسینه توسط بسیاری به عنوان “آزادی دوم” این کشور توصیف شده است. هیچ کس آشنا با تاریخ بنگلادش متوجه طنز این تحول نشد، زیرا پدر حسینه، شیخ مجیب رحمان، بنیانگذار ملت بود و علیه حکومت ظالمانه و نسل کشی ارتش پاکستان مبارزه کرد. همین اتهامات ظلم و ستم اکنون علیه دخترش مطرح می‌شود و تکرار غم‌انگیز تاریخ است که آسیب‌های روحی بنگلادش و حافظه جمعی آن را تشدید می‌کند.

پس از خروج حسینه، فرمانده ارتش بنگلادش، ژنرال واقرالزمان، که در ماه ژوئن منصوب شد، کنترل این کشور آشفته را به دست گرفت. او به مردم اطمینان داد که به زودی یک دولت موقت تشکیل خواهد شد تا کشور را در این دوره از تحولات هدایت کند. پارلمان این کشور منحل شد تا راه را برای برگزاری انتخابات جدید، یکی از خواسته های کلیدی معترضان دانشجو هموار کند. با این حال، نقش تأثیرگذار طولانی مدت ارتش در سیاست بنگلادش نشان می دهد که همچنان به اعمال کنترل قابل توجهی در طول این دوره پرتلاطم ادامه خواهد داد.

براساس گزارش ها، محمد یونس، برنده جایزه صلح نوبل و پیشگام در امور مالی خرد، به عنوان مشاور ارشد دولت موقت معرفی شده است، اقدامی که مورد استقبال دانشجویان معترض که از چرخه جدید حکومت نظامی می ترسند، قرار گرفته است. علیرغم انتصاب یونس، ارتش به ایفای نقشی حیاتی در تثبیت فضای سیاسی داخلی مملو از اختلافات عمیق و افکار عمومی سرخورده ادامه خواهد داد. چالش‌های پیش روی دولت موقت بسیار زیاد است، زیرا باید به نارضایتی عمومی رسیدگی کند، میان جناح‌های سیاسی مخالف سرسخت میانجیگری کند و اقتصاد متزلزل را تثبیت کند.

ملتی تقسیم شده

بنگلادش، ملتی عمدتا مسلمان، عمیقاً بین کسانی که از گارد قدیمی حمایت می کنند، که با پاکستان پیوند دارد و ایدئولوژی ریشه در اسلام دارد و جانبازان جنگ آزادی 1971 که دیدگاه شیخ مجیب الرحمن را در مورد یک دولت میانه رو و سکولار پذیرفته اند، تقسیم شده است. . دو حزب سیاسی اصلی، لیگ عوامی (AL) و حزب ملی بنگلادش (BNP) اکنون توسط حزب جماعت اسلامی که اکنون ممنوع شده است، ملحق شده اند که به عنوان یک صدای مهم ظاهر شده و ممکن است در این حزب قرار گیرد. دولت موقت

با این حال، به نظر می‌رسد که اعتراض‌های کنونی به شکلی ارگانیک‌تر شتاب گرفته است، بدون اینکه وابستگی یا جهت سیاسی روشنی فراتر از تقاضا برای حکومت‌داری بهتر و انتخابات آزاد و عادلانه داشته باشد. این ماهیت ارگانیک اعتراضات ممکن است دشواری دولت موقت را در مدیریت نارضایتی عمومی و ایجاد تعادل بین منافع جناح های مختلف سیاسی افزایش دهد. در همین حال، اقتصاد همچنان متزلزل است و حامیان کلیدی بین المللی به دلیل سیاست های سرکوب داخلی از دولت حسینا فاصله گرفته اند.

با توجه به حمایت قوی دهلی از حکومت او، که عمدتاً ناشی از ملاحظات امنیتی و استراتژیک است، خروج ناگهانی حسینا یک شکست مهم برای سیاست خارجی هند است. در نتیجه، هند ممکن است خود را به طور فزاینده ای با بنگلادش و مردم آن بیگانه ببیند. اولویت فوری دهلی تضمین امنیت شخصی و وضعیت سیاسی حسینه است که بنا بر گزارش ها به دنبال پناهندگی در هند است. گزارش های اولیه نشان می دهد که بریتانیا تمایلی به ارائه حمایت کامل از خود در برابر تحقیقات احتمالی ندارد، در حالی که ایالات متحده در مورد شایعاتی مبنی بر لغو روادید وی توسط واشنگتن سکوت می کند.

اگر حسینه برای مدت طولانی در هند بماند، اولین بار نخواهد بود که به این کشور پناه می برد. پس از ترور پدرش در سال 1975، ایندیرا گاندی، نخست وزیر وقت هند، به هاسینا پیشنهاد حمایت کرد و به او کمک کرد تا به بنگلادش بازگردد تا دموکراسی نوپا را تقویت کند. کنایه واضح است: حسینا که زمانی نماد امید برای بنگلادش دموکراتیک بود، اکنون متهم است که با حکومت خودکامه فزاینده خود همان دموکراسی را سرکوب کرده است. این برای او بار سنگینی است، به خصوص که میراث شیخ مجیب الرحمن خدشه دار شده است که نماد آن سقوط مجسمه او در داکا است.

همانطور که توسط مجله انگلیسی The Economist اشاره شده است، خروج حسینا به همان اندازه که غیرمنتظره بود، دراماتیک بود. در 5 آگوست، نخست‌وزیر از کشوری که از سال 2009 بر آن حکومت می‌کرد، گریخت، که به دلیل تظاهرات گسترده قدرت مردم در خیابان‌های داکا رانده شد. خروج او راه را برای یک دولت موقت تحت حمایت ارتش به ریاست محمد یونس هموار می کند. بسیاری در بنگلادش آن لحظه را “آزادی دوم” می نامند، اگرچه آزمون واقعی این خواهد بود که آیا این کشور می تواند کاری بیش از برکناری یک خودکامه سالخورده انجام دهد یا خیر. او همچنین باید سیستم سیاسی عمیقاً فاسد را پاکسازی کند.

چشم انداز اولیه امیدوارکننده به نظر می رسد: اقتصاد بنگلادش، با وجود تحولات سیاسی، انعطاف پذیر و جامعه مدنی قوی باقی مانده است. با این حال، مشکلات سیاسی کشور ریشه در سلسله های سیاسی فاسد و نهادهای ضعیفی دارد که نتوانسته اند با آنها مقابله کنند. یونس زمان کوتاهی دارد تا کشور را در مسیری دموکراتیک هدایت کند، اما چالش‌هایی که او با آن مواجه است بسیار بزرگ است و زندگی 173 میلیون بنگلادشی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و همچنین بر رقابت ژئوپلیتیکی بین چین، هند، روسیه و غرب تأثیر خواهد گذاشت.

بنگلادش مدتی است که در وضعیت نابسامانی به سر می برد. انتخابات جعلی در ژانویه قبلاً تأیید کرده است که کشور به حکومت تک حزبی گانگستری فرو رفته است. هنگامی که اعتراضات گسترده دانشجویان در ماه ژوئیه علیه از سرگیری رزرو مشاغل دولتی به نفع فرزندان جانبازان جنگ 1971 آغاز شد، ناآرامی ها به سرعت به قیام گسترده تری علیه دولت حسینه تبدیل شد. واکنش وحشیانه دولت، که شامل منع رفت و آمد تیراندازی می‌شد، منجر به کشته شدن بیش از 450 نفر شد. ارتش در نهایت حمایت خود از حسینه را کنار گذاشت تا اینکه درگیر خونریزی بیشتر شود، که منجر به غارت کاخ او و تخریب مجسمه‌های پدرش شد.

یونس که اکنون 84 ساله است، خود را در راس کشوری دید که در حال گذر از بحران است. اولویت فوری او برقراری نظم و جلوگیری از چرخه خشونت تنبیهی است که در گذشته گریبانگیر سیاست بنگلادش شده است. این امر مستلزم حصول اطمینان از این است که یک دولت موقت به رهبری تکنوکرات ها شامل نمایندگانی از دانشجویان معترض و همه احزاب سیاسی بزرگ از جمله لیگ عوامی باشد.

مشکلات پیش روی یونس به همین جا ختم نمی شود. در صورت تداوم بی ثباتی سیاسی و اقتصادی، بنگلادش نیز مانند پاکستان قربانی افراط گرایی اسلامی می شود. وضعیت مالی همچنان شکننده است و ذخایر خارجی از سال 2021 به نصف کاهش یافته است و بنگلادش اخیراً وام 4.7 میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول (IMF) برای تثبیت تراز پرداخت های خود گرفته است. اگر وضعیت اقتصادی بدتر شود، بنگلادش می تواند به طور فزاینده ای برای دریافت وام ها و تسلیحات ارزان به چین وابسته شود، روابط با همسایه هند را بی ثبات کرده و دموکراسی را بیشتر تضعیف خواهد کرد.

انتخابات جدید همچنین می تواند حزب ملی گرای بنگلادش (BNP) را به قدرت بازگرداند، اما این خطرات خود را دارد. BNP که تحت آزار و اذیت حسینه قرار داشت، به دنبال تصرف مجدد است، اما این حزب سابقه اوباش و خویشاوندی را نیز دارد. یونس باید به سرعت تلاش کند تا اطمینان حاصل کند که دولت موقت برای مدت طولانی در قدرت باقی نمی ماند، زیرا خطر از دست دادن مشروعیت یا بدتر از آن، وسوسه ماندن در قدرت به طور نامحدود وجود دارد.

برای محافظت از دموکراسی در بنگلادش، یونس باید مؤسساتی را که توسط حسینه ربوده شده است، مانند نهادهای انتخاباتی و دادگاه ها پاکسازی کند. دولت جدید همچنین باید منابع مالی خارجی را جذب کند تا از بحران تراز پرداخت ها جلوگیری کند و برای یک توافق تجاری جدید حیاتی با اتحادیه اروپا تلاش کند. شرایط سخاوتمندانه موجود که بر اساس آن بنگلادش پوشاک خود را صادر می کند در سال 2029 پایان می یابد و وضعیت گسترده تر LDC این کشور که به آن امتیازات تجاری و مالی مختلفی می دهد نیز در سال های آینده پایان خواهد یافت.

شاید مهم ترین وظیفه یونس تشویق سیستم سیاسی بنگلادش به روی ایده ها و رهبران جدیدی باشد که منعکس کننده آرزوهای جمعیت جوان رو به رشد و شهرنشین کشور هستند. این امر مستلزم تضمین این است که احزاب سیاسی جدید می توانند بدون آزار و اذیت تشکیل شوند و مبارزات انتخاباتی خود را انجام دهند و همچنین از اتحادیه عوامی و BNP خواسته شود تا رهبران جدیدی را که بخشی از سلسله های بنیانگذار نیستند منصوب کنند. بیماری اسکلروز در رأس سلسله مراتب سیاسی بنگلادش، سیاست این کشور را مسموم کرده است و بدون تجدید سیاسی قابل توجه، این کشور در معرض خطر تکرار چرخه های فساد و اقتدارگرایی است که بیشتر تاریخ آن را مشخص کرده است.

بنگلادش با چالش‌های جدی از جمله آسیب‌پذیری شدید در برابر تغییرات آب و هوایی مواجه است، اما مزایای قابل توجهی نیز دارد. بر خلاف بسیاری از کشورهای مشکل دار، بنگلادش دارای اقتصادی است که به لطف رشد سریع صنعت پوشاک، قادر به رشد سریع است. جامعه مدنی کشور همچنان قوی است و آگاهی روزافزونی در میان مردم، به ویژه جوانان، نسبت به نیاز به حکومتداری و پاسخگویی بهتر وجود دارد. وقایع چند هفته گذشته قدرت اقدام جمعی را در بنگلادش نشان داده است، و در حالی که راه پیش رو مملو از چالش است، امیدی دوباره وجود دارد که این کشور سرانجام بتواند از چرخه های سرکوب و بی ثباتی سیاسی رهایی یابد. که گذشته اش را رقم زده اند.

سقوط شیخ حسینه از قدرت در بنگلادش یادآور طنز بی رحمانه تاریخ است. پدرش، شیخ مجیب الرحمن، برای رهایی بنگلادش از حکومت ظالمانه مبارزه کرد، اما دخترش به دلیل اتهامات مشابه به اقتدارگرایی و سرکوب تبعید شد. چالش‌های پیش روی بنگلادش بسیار زیاد است، اما با یک دولت موقت به رهبری شخصیت محترمی مانند محمد یونس، این کشور فرصتی برای ترسیم مسیر جدیدی دارد. راه پیش رو آسان نخواهد بود، اما اگر بنگلادش بتواند از نوسازی سیاسی و اصلاحات اقتصادی استقبال کند، همچنان می تواند به وعده اولین رهایی خود عمل کند و به سوی آینده ای دموکراتیک تر و مرفه تر حرکت کند.

دیدگاهتان را بنویسید