چین، پرجمعیت ترین کشور جهان، به طور استراتژیک جاه طلبی های جهانی خود را از طریق ترکیبی از استراتژی های زمینی و دریایی که از نیروهای غیرنظامی برای حمایت از اهداف نظامی استفاده می کند، پیش می برد. این تلاش ها بخشی از یک هدف گسترده تر برای گسترش قلمرو و افزایش تسلط تجاری بدون درگیر شدن در درگیری مستقیم است. چین با استفاده از تعدادی روش های غیر متعارف به دنبال ادعای ادعاهای خود و افزایش نفوذ خود با استفاده از نیروهای غیرنظامی به عنوان یکی از اجزای اصلی استراتژی نظامی خود است.
رویکرد چین به توسعه به طور فزاینده ای شامل ادغام نیروهای غیرنظامی در عملیات نظامی خود می شود، مفهومی که تحت استراتژی “تلفیقی نظامی-غیر نظامی” چارچوب بندی شده است. این استراتژی که در زمان رئیس جمهور شی جین پینگ بر آن تاکید شد، با هدف محو کردن خطوط بین بخشهای غیرنظامی و نظامی، به حزب کمونیست چین (حکپی) اجازه میدهد تا اهداف ملی را با انعطافپذیری و انکار بیشتر دنبال کند.
یکی از جنبه های کلیدی این استراتژی استفاده از نیروهای غیرنظامی به عنوان پشتیبانی غیرمستقیم برای عملیات نظامی است. این نیروها که اغلب از غیرنظامیان در مناطق استراتژیک تشکیل شده اند، هم به عنوان سپر و هم به عنوان یک سیستم پشتیبانی برای ارتش آزادیبخش خلق (PLA) عمل می کنند. چین با ایجاد قابلیتهای نظامی در جمعیت غیرنظامی، احتمال تحریک پاسخهای نظامی مستقیم از سوی دیگر کشورها را کاهش میدهد و در عین حال ادعاهای ارضی خود را به طور پیوسته مطرح میکند.
نمونه بارز استفاده چین از قدرت غیرنظامی را می توان در امتداد مرزهای زمینی آن، به ویژه در مناطق مورد مناقشه در امتداد خط کنترل واقعی (LAC) با هند مشاهده کرد. در این مناطق، چین طرح دفاع مرزی شیائوکان را اجرا کرد، پروژه ای با هدف جمعیت و تقویت مناطق مرزی با غیرنظامیان وفادار.
اصطلاح “شیائوکان” به معنای “متوسط مرفه” ترجمه می شود و منعکس کننده جاه طلبی چین برای توسعه مناطق مرزی با ساخت دهکده های جدید، زیرساخت ها و خدمات عمومی است. این روستاها از نظر استراتژیک در مناطق مورد مناقشه در امتداد LAC، به ویژه در منطقه خودمختار تبت (TAR) قرار دارند. طی پنج سال گذشته، چین بیش از 600 روستا از جمله در استان های Nyingchi، Shannan، Shigatse و Ngari ساخته است.
ابتکار Xiaokang یکی از اجزای کلیدی استراتژی همجوشی غیرنظامی-نظامی چین است، زیرا مستلزم استقرار هدفمند غیرنظامیان در مناطق دارای اهمیت استراتژیک است. این غیرنظامیان که اغلب به حکچ وفادار هستند، به عنوان یک حضور انسانی در حمایت از ادعاهای ارضی چین عمل میکنند. چین با ایجاد “جمعیت های مستقر” در مناطق مورد مناقشه، موقعیت خود را در مناقشات ارضی، به ویژه در مناطقی مانند آروناچال پرادش، که توسط هند اداره می شود، اما چین آن را “تبت جنوبی” می داند، تقویت می کند.
روستاهای شیائوکان که ظاهرا غیرنظامی هستند، اغلب مجهز به زیرساختهای دوگانه هستند که میتوانند از عملیات نظامی پشتیبانی کنند. این روستاها توسط شبکه گسترده ای از جاده ها به هم متصل شده اند که بسیاری از آنها به مناطق دورافتاده و مورد مناقشه مرزی منتهی می شوند. این جاده ها نه تنها رفت و آمد غیرنظامیان را تسهیل می کنند، بلکه امکان استقرار سریع نیروها و تجهیزات نظامی را در صورت بروز درگیری فراهم می کنند.
تصاویر ماهواره ای وجود امکانات نظامی و دو منظوره از جمله پادگان ها، دیوارهای پیرامونی و برج های ارتباطی را در این روستاها آشکار کرد. این امکانات حاکی از ادغام نزدیک بین عملکردهای غیرنظامی و نظامی است، به طوری که روستاها به طور بالقوه به عنوان پست های پیشرو برای PLA عمل می کنند. حضور پلیس مسلح مردمی (PAP)، نیروی شبه نظامی مسئول امنیت مرزها، بیشتر بر هدف دوگانه این شهرک ها تأکید می کند.
روستاهای شیائوکان، با موقعیت استراتژیک و زیرساختهای کاربری دوگانه، نمونه بارز استفاده چین از تاکتیکهای «منطقه خاکستری» هستند – اقداماتی که زیر آستانه درگیریهای مسلحانه قرار میگیرند اما اهداف استراتژیک را تامین میکنند. چین با ایجاد قابلیتهای نظامی در جمعیت غیرنظامی میتواند ادعای ارضی خود را مطرح کند و در عین حال خطر تشدید تنش را به حداقل برساند.
استفاده چین از نیروهای غیرنظامی به مرزهای زمینی آن محدود نمی شود. این همچنین به جاه طلبی های دریایی آن، به ویژه در دریای چین جنوبی نیز گسترش می یابد. در اینجا، چین از شبه نظامیان دریایی خود استفاده می کند، ناوگانی متشکل از کشتی های ظاهرا غیرنظامی که از PLA در ادعای ادعاهای ارضی و تامین منابع دریایی حمایت می کنند.
شبه نظامیان دریایی که اغلب به عنوان “آرمادای سایه” توصیف می شوند، از کشتی های ماهیگیری تشکیل شده اند که نظامی شده اند و به فناوری پیشرفته مجهز شده اند. این شناورها مستقل از نیروی دریایی PLA و گارد ساحلی چین (CCG) عمل می کنند، اما توسط این نیروهای نظامی آموزش داده و هماهنگ می شوند. شبهنظامیان نقش مهمی در تلاشهای چین برای حفظ ادعاهای دریایی گسترده خود، که شامل بخش بزرگی از دریای چین جنوبی، منطقهای غنی از منابع طبیعی و خطوط دریایی استراتژیک است، ایفا میکنند.
نیروی نظامی دریایی از دو ناوگان اصلی تشکیل شده است: ناوگان حرفه ای و کشتی های ماهیگیری Spratly Mainline (SBFV). ناوگان حرفه ای شامل حداقل 100 شناور است که شبیه قایق های ماهیگیری هستند اما برای استفاده نظامی در نظر گرفته شده اند. این شناورها قوی تر و مجهزتر از قایق های ماهیگیری معمولی هستند و قادر به انجام طیف وسیعی از وظایف نظامی از جمله نظارت، شناسایی و پشتیبانی از عملیات دریایی هستند.
SBFV، از سوی دیگر، متشکل از کشتی های ماهیگیری واقعی است که به ماموریت های دریایی چین اعزام شده اند. این قایق ها عمدتاً از بنادر هاینان و گوانگدونگ کار می کنند و اغلب در مناطق مورد مناقشه دریای چین جنوبی مستقر می شوند. خدمه SBFV یارانه ها و آموزش های دولتی دریافت می کنند که آنها را به یک جزء مؤثر و وفادار در استراتژی دریایی چین تبدیل می کند.
پلیس دریایی نقش کلیدی در عملیات “منطقه خاکستری” چین در دریای چین جنوبی دارد. با قرار دادن این کشتی های غیرنظامی در مناطق مورد مناقشه، چین می تواند ادعاهای خود را بدون توسل به درگیری آشکار مطرح کند. حضور شبهنظامیان دریایی در این آبها وضعیت را برای سایر کشورها پیچیده میکند، زیرا کشتیها ظاهرا غیرنظامی هستند و هرگونه اقدام تهاجمی علیه آنها میتواند به عنوان حمله به غیرنظامیان تلقی شود.
این تاکتیک به چین اجازه می دهد تا هنجارهای بین المللی، به ویژه اصل آزادی دریانوردی را که توسط ایالات متحده و سایر کشورها حمایت می شود، به چالش بکشد. چین با استقرار پلیس دریایی در مناطق مورد مناقشه، به دنبال برقراری کنترل عملی بر این آبها، تامین امنیت منابع حیاتی و گسترش نفوذ اقتصادی خود است.
ایالات متحده و سایر کشورها بارها از استفاده چین از شبه نظامیان دریایی انتقاد کرده و چین را به نقض قوانین بین المللی و بی ثبات کردن منطقه متهم کرده اند. با وجود این انتقادات، چین همچنان به گسترش و حرفه ای کردن شبه نظامیان دریایی خود ادامه می دهد و آن را به یکی از اجزای اصلی استراتژی دریایی خود تبدیل می کند.
استفاده چین از نیروهای غیرنظامی برای پشتیبانی از تاسیسات نظامی پیامدهای مهمی برای امنیت منطقه و جهان دارد. با ایجاد توانایی نظامی در جمعیت غیرنظامی، چین می تواند جاه طلبی های ارضی خود را پیش ببرد و در عین حال خطر درگیری مستقیم را به حداقل برساند. این رویکرد درک سنتی از قدرت نظامی را به چالش می کشد و تهدیدی منحصر به فرد برای هنجارها و ثبات بین المللی است.
روستاهای شیائوکان در امتداد مرزهای زمینی چین و شبه نظامیان دریایی در دریای چین جنوبی نمونه های بارز این استراتژی در عمل هستند. هر دو ابتکار بخشی از هدف گستردهتر چین برای گسترش نفوذ و تامین منافع خود بدون برانگیختن پاسخ نظامی مستقیم از سوی دیگر کشورها هستند. با ادغام نیروهای غیرنظامی در استراتژی نظامی خود، چین می تواند اهداف خود را با انعطاف و انکار بیشتر دنبال کند و این امر آن را به چالشی دشوار برای سایر کشورها تبدیل می کند.
با ادامه ظهور چین به عنوان یک قدرت جهانی، استفاده این کشور از نیروهای غیرنظامی برای حمایت از اهداف نظامی احتمالاً برجسته تر خواهد شد. دهکدههای دفاع مرزی شیائوکان و شبهنظامیان دریایی نشاندهنده نوع جدیدی از استراتژی نظامی هستند – استراتژی که خطوط بین بخشهای غیرنظامی و نظامی را محو میکند و از نقاط قوت هر دو استفاده میکند.
این استراتژی قبلاً در پیشبرد ادعاهای سرزمینی چین و تأمین منافع این کشور در مناطق کلیدی مؤثر بوده است. با این حال، نگرانی های قابل توجهی در مورد آینده امنیت منطقه ای و جهانی ایجاد می کند. همانطور که سایر کشورها به اقدامات چین واکنش نشان می دهند، حتی با وجود اینکه چین به دنبال اجتناب از رویارویی مستقیم نظامی است، احتمال درگیری همچنان وجود دارد.
جامعه بین المللی باید با دقت در این چشم انداز پیچیده حرکت کند و بین نیاز به حفظ هنجارهای بین المللی و اصل حاکمیت با واقعیت های استراتژی نظامی غیرمتعارف چین تعادل برقرار کند. چگونگی ایجاد این تعادل پیامدهای مهمی برای آینده امنیت جهانی و ثبات مناطق کلیدی مانند اقیانوس هند و اقیانوس آرام خواهد داشت.
همانطور که چین به اصلاح و گسترش استفاده از نیروهای غیرنظامی در عملیات نظامی ادامه می دهد، درک و پاسخ به این استراتژی به چالشی حیاتی برای سیاست گذاران، رهبران نظامی و سازمان های بین المللی تبدیل خواهد شد.