رویکرد تقابلی اروپا به چین: ایجاد تنش های بی دلیل


اروپا در حال گذراندن دوره ای از تغییرات سیاسی پر از عدم اطمینان است. در این زمینه، حفظ ثبات در روابط با چین، شریک کلیدی اتحادیه اروپا (EU)، باید در اولویت قرار گیرد. با این حال، برخی از مقامات اتحادیه اروپا همچنان بر پکن تمرکز می کنند و سیاست های آن در قبال اروپا را تحقیر می کنند. برای آنها بسیار مهم است که درک کنند که اتخاذ رویکرد “آمریکایی” در قبال چین تنها به تنش های ژئوپلیتیکی غیرضروری بین دو طرف منجر می شود.

وضعیت کنونی روابط چین و اتحادیه اروپا

خورخه تولدو، سفیر اتحادیه اروپا در چین، در جریان میزگردی در مجمع جهانی صلح در روز یکشنبه، گفت که روابط چین و اتحادیه اروپا در “لحظه دشواری” قرار دارد و “تنش‌تر” شده است. او از تصمیم اتحادیه اروپا برای اعمال تعرفه های تنبیهی بر خودروهای برقی چینی (EVs) دفاع کرد و در عین حال از چین در مورد موضوعاتی مانند ارتباطات دو طرفه مردمی و درگیری روسیه و اوکراین انتقاد کرد.

اظهارات تولدو در مواجهه با اتحادیه اروپا که اکنون برای سرکوب دیوانه وار خودروهای برقی چینی در حال تعرفه است، بسیار پوچ به نظر می رسد. امروزه چین و اروپا شاهد نقاط عطفی در توسعه روابط دوجانبه بوده اند، اما برخی از مقامات اتحادیه اروپا فاقد درک عینی و منطقی از چنین موانعی هستند. سرزنش چین به هیچ یک از طرفین کمکی نمی کند تا اختلافات خود را حل کنند.

برخی از سیاستمداران اروپایی معتقدند که دقیقاً به دلیل تغییر چین در سیاست اتحادیه اروپا، اروپا «مجبور» شد که به دنبال رویکردی متفاوت در روابط با چین باشد. اما واقعیت این است که موضع چین در حمایت و ترویج توسعه روابط چین و اتحادیه اروپا در همه جنبه‌ها، از جمله تعاملات مردم با مردم، ثابت بوده است.

چین همواره به روابط با اروپا چه در سطح دستورالعمل های استراتژیک کلی و چه در سطح سیاست های خاص اهمیت زیادی قائل بوده است. رئیس جمهور چین شی جین پینگ به تازگی سفر خود به اروپا را در ماه گذشته به پایان رسانده است، جایی که وی بر تمایل چین برای مشارکت در گفتگو و همکاری با اروپا تاکید کرد. او هفته گذشته بار دیگر در تبریک به رئیس منتخب شورای اروپا، آنتونیو کاستا، بر این نکته تاکید کرد. در اوایل ماه جاری، چین اجرای سیاست یکجانبه بدون روادید را برای شهروندان 15 کشور، که بیشتر آنها عضو اتحادیه اروپا هستند، آغاز کرد. این سیگنال‌های مثبت به اندازه‌ای قوی هستند که تهمت‌های مربوط به نگرش چین نسبت به اروپا را از بین ببرند.

تأثیر درگیری روسیه و اوکراین

در طول چند سال گذشته، درک چین در اروپا به طور فزاینده ای منفی شده است. از یک سو، برخی افراد در اروپا سر و صدا می کنند که پکن از مسکو در درگیری روسیه و اوکراین حمایت می کند و مانع از توسعه عادی روابط بین چین و اتحادیه اروپا می شود. با این حال، در واقعیت، اروپا می خواهد اصول و موضع سیاسی خود را در مورد اوکراین به چین تحمیل کند که برای پکن غیرقابل قبول است.

چین همواره از صلح و ثبات در مناقشات بین‌المللی، حفظ موضع بی‌طرف و تشویق راه‌حل‌های دیپلماتیک حمایت می‌کند. اصرار اروپا بر اتخاذ موضع قاطعانه چین در برابر روسیه، چشم انداز دیپلماتیک را پیچیده می کند و روابط بین چین و اتحادیه اروپا را تیره می کند.

از سوی دیگر، روند “آمریکایی شدن” سیاست اقتصادی و تجاری در اروپا وجود دارد که به شدت توسط ایالات متحده تحریک می شود. در حالی که اتحادیه اروپا ممکن است در حال حاضر جرات دوری بیش از حد را نداشته باشد، اجبار اقتصادی اروپا علیه چین به روابط دوجانبه و منافع اقتصادی خود این قاره آسیب می رساند.

این تنها بخشی از تأثیر عامل آمریکا بر روابط چین و اتحادیه اروپا است. در حالی که واشنگتن اتحاد خود با اروپا را تقویت می کند، هیستری آن بر سر چین چشمان برخی از سیاستمداران اروپایی را تیره کرده است. در نتیجه، اتحادیه اروپا اکنون فاقد سیاستمداران باهوش، توانا و بینا است. ایالات متحده بدون توجه به اینکه چه کسی رئیس جمهور بعدی می شود، چین را به عنوان رقیب استراتژیک اصلی خود می بیند، اما این بدان معنا نیست که اتحادیه اروپا باید مسیری را دنبال کند که کورکورانه از ایالات متحده پیروی کند و برای توسعه سیاست چین کاملاً بر آن تکیه کند. .

گائو جیان، یکی از اعضای ارشد باشگاه گفتگوی بین‌المللی پکن در انجمن دیپلماسی عمومی چین، به گلوبال تایمز گفت که اروپا باید به جای افراط در تخیل و خیال‌پردازی خود، به واقعیت‌ها و مسائل به شیوه‌ای واقعاً عینی نگاه کند. او افزود که باید برای دستیابی به خودمختاری راهبردی گام بردارد، نه اینکه صرفاً خواستار آن باشد.

وابستگی متقابل اقتصادی

در چند سال گذشته، با وجود چالش‌ها، همکاری نزدیک چین و اتحادیه اروپا در حوزه‌های اقتصادی و تجاری برای توسعه پایدار روابط دوجانبه کافی است. از نقطه نظر منافع اقتصادی، اروپا هنوز به طور قابل توجهی به چین نیاز دارد و بالعکس. تعمیق همکاری چین و اتحادیه اروپا می تواند پتانسیل بزرگی را محقق کند و منافع بیشتری را برای هر دو طرف به همراه داشته باشد. چین خیلی وقت پیش این را فهمیده بود، بنابراین باید اروپایی ها، به ویژه سیاستمداران بیشتر باشند.

چین دومین شریک تجاری اتحادیه اروپا و اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری چین است. این وابستگی متقابل در بخش‌های مختلف از جمله فناوری، خودرو و کالاهای مصرفی مشهود است. هر دو طرف از این سرمایه گذاری منتفع شده اند و بسیاری از شرکت های اروپایی حضور قدرتمندی در بازار چین ایجاد کرده اند و بالعکس.

صنعت خودرو و جنگ تعرفه ها

تصمیم اخیر اتحادیه اروپا برای اعمال تعرفه های تنبیهی بر خودروهای برقی چینی موضوع بحث و جدل بوده است. اتحادیه اروپا مدعی است که خودروهای برقی چینی از یارانه های ناعادلانه سود می برند که به تولیدکنندگان اروپایی آسیب می رساند. با این حال، این اقدام می‌تواند به عنوان حمایت‌گرایانه تلقی شود و خطر آغاز یک جنگ تجاری را به همراه داشته باشد که می‌تواند به هر دو اقتصاد آسیب برساند.

بازار خودروهای برقی چین یکی از بزرگترین بازارهای جهان است و موفقیت های آن در این بخش می تواند اطلاعات و همکاری ارزشمندی را در اختیار شرکت های اروپایی قرار دهد. به جای اقدامات تنبیهی، تقویت همکاری و نوآوری ممکن است رویکرد سازنده تری باشد که به نفع هر دو صنعت بوده و منجر به آینده ای پایدارتر برای فناوری خودرو می شود.

زمینه دیگری که در آن تنش ایجاد شده است، ارتباطات بین فردی است. این مبادلات، که شامل برنامه های آموزشی، مبادلات فرهنگی و گردشگری است، برای تقویت درک متقابل و حسن نیت مهم هستند. چین تمایل خود را برای گسترش این تعاملات نشان داده است، همانطور که با معرفی اخیر یک سیاست بدون ویزا برای شهروندان تعدادی از کشورهای اتحادیه اروپا مشهود است.

محدود کردن این مبادلات یا برخورد با آنها با سوء ظن تنها باعث تعمیق سوء تفاهم ها و کاهش امکان غنی سازی فرهنگی و فکری می شود. تقویت این پیوندها می تواند پایه ای از اعتماد و همکاری ایجاد کند که فراتر از اختلافات سیاسی است.

استقلال استراتژیک برای اروپا: نیاز به یک سیاست عینی

مفهوم خودمختاری استراتژیک یک موضوع ثابت در گفتمان سیاسی اروپا بوده است. این به توانایی اروپا برای عمل مستقل در سیاست خارجی و تصمیمات اقتصادی خود، عاری از نفوذ ناروا از سایر قدرت ها، به ویژه ایالات متحده اشاره دارد.

برای اروپا، دستیابی به خودمختاری استراتژیک به معنای ارزیابی مجدد روابط با ایالات متحده و چین است. در حالی که اتحاد فراآتلانتیکی حیاتی است، اروپا همچنین باید اهمیت رویکرد متعادل و مستقل در قبال چین را درک کند. این شامل به رسمیت شناختن نقش چین به عنوان یک نیروگاه اقتصادی جهانی و یک شریک کلیدی در رسیدگی به چالش های جهانی مانند تغییرات آب و هوا، سلامت جهانی و توسعه پایدار است.

به نظر می رسد رویکرد کنونی اروپا در قبال چین به شدت تحت تأثیر فشارهای خارجی و برداشت های نادرست داخلی است. برای سیاستمداران اروپایی ضروری است که دیدگاهی عینی تر و متعادل تر اتخاذ کنند. این به معنای ارزیابی روابط چین و اتحادیه اروپا بر اساس رویدادهای واقعی و منافع متقابل است، نه تسلیم شدن در برابر روایت های خارجی.

توصیه گائو ژیان به اروپا برای نگاه عینی به واقعیت ها و مشکلات بسیار مرتبط است. اروپا باید مسیر خود را با چشم اندازی روشن از منافع استراتژیک خود، که شامل توسعه یک رابطه همکاری پایدار با چین است، دنبال کند.

حرکت رو به جلو، برای اروپا و چین حیاتی است که گفتگوی باز و سازنده را حفظ کنند. این شامل پرداختن به مسائل بحث برانگیز و تلاش برای یافتن راه حل های سودمند متقابل است. با انجام این کار، هر دو طرف می‌توانند تنش‌های غیرضروری را کاهش دهند و مشارکتی پایدارتر و موفق‌تر ایجاد کنند.

  1. همکاری اقتصادی: اروپا و چین باید به گسترش همکاری های اقتصادی خود به ویژه در زمینه هایی مانند فناوری، انرژی سبز و زیرساخت ها ادامه دهند. سرمایه گذاری های مشترک و تحقیقات مشترک می توانند نوآوری و رشد اقتصادی را هدایت کنند.
  2. تعاملات دیپلماتیک: گفتگوهای منظم در سطح بالا و تعاملات دیپلماتیک می تواند به رفع سوء تفاهم ها و ایجاد اعتماد کمک کند. هر دو طرف باید ارتباطات را در اولویت قرار دهند و به دنبال زمینه های مشترک در مورد مسائل جهانی باشند.
  3. تبادل فرهنگی: گسترش مبادلات فرهنگی و آموزشی می تواند باعث درک و قدردانی بیشتر متقابل شود. این می تواند پایه و اساس یک رابطه هماهنگ تر را در دراز مدت ایجاد کند.
  4. استقلال استراتژیک: اروپا باید برای خودمختاری استراتژیک تلاش کند و تصمیمات سیاسی مستقلی اتخاذ کند که منعکس کننده منافع و ارزش های خود باشد. این شامل ایجاد توازن در روابط با ایالات متحده و چین به روش هایی است که ثبات و رفاه را ارتقا می دهد.

خط سیر کنونی برخورد اروپا با چین به عنوان یک “سلاح گرم” تهدیدی برای ایجاد تنش های ژئوپلیتیکی ناموجه است. برای رهبران اروپایی ضروری است که رویکردی دقیق‌تر و عینی‌تر در قبال چین اتخاذ کنند. اروپا و چین با درک منافع متقابل یک رابطه همکاری پایدار، می توانند برای حل چالش های جهانی و دستیابی به رفاه مشترک با یکدیگر همکاری کنند.

از آنجایی که جهان عصر تغییرات بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کند، نمی‌توان اهمیت روابط بین‌المللی سازنده را نادیده گرفت. اروپا و چین با نفوذ اقتصادی و سیاسی قابل توجهی که دارند، مسئولیت دارند که الگو باشند. از طریق همکاری، احترام متقابل و استقلال استراتژیک، آنها می توانند راه را برای یک جامعه جهانی صلح آمیزتر و مرفه تر هموار کنند.

دیدگاهتان را بنویسید